مردم همیشه فراموش میکنن که تو آسیب دیدی.
🎬 Black butler- سئول سپتامبر سال ۲۰۲۰
بکهیون نفس عمیقی کشید و سرش رو به فرمون ماشین تکیه داد. توی دو ماه گذشته اون و دنیل تمام تلاششون رو کرده بودن تا مدرک قابل قبولی برای دستگیری سهون پیدا کنن. اما همیشه به بنبست خورده بودن، مدارک جوری نبود که بتونن باهاش حکم دستگیری سهون رو از دادستان بگیرن.
دیگه نمیدونست باید چیکار کنه. از طرف دیگه، توی این مدت هیچ قتل دیگه ای اتفاق نیفتاده بود که بتونن از مدارک به دست اومده از اجساد به چیزای خوبی برسن.
_ حالا انگار اون کثافت چقدر از خودش مدرک به جا میذاشت که تو دنبال اجساد بیشتر بودی!
با صدای تقه ای که بخاطر برخورد انگشت کسی به شیشه ماشین بوجود اومده بود سرش رو بالا آورد و به چشمهای نگران پسری خیره شد که توی این مدت تمام تلاشش رو کرده بود تا از برخورد باهاش اجتناب کنه.
نفسش رو با آهی عمیق بیرون فرستاد و نگاهش رو از چشمهای سهون که توش التماس به راحتی خونده میشد، گرفت و ماشین رو روشن کرد.
_ کارآگاه بیون! خواهش میکنم.... خواهش میکنم بزار باهات حرف بزنم!
صدای گرفته سهون و غم پنهان شده بینش که از پشت شیشه کمی ناواضح به گوش میرسید، باعث شد بکهیون مکث کنه و به جلوش خیره بشه.
_ خواهش میکنم.. من نمیدونم چرا شما یهو ازم فاصله گرفتید.. اما خواهش میکنم.... خواهش میکنم به حرفام گوش بدید.
بکهیون بدون اینکه نگاهش رو از جلوش بگیره، شیشه ماشین رو پایین کشید.
_ میشنوم.
سهون که از راضی شدن بکهیون خوشحال شده بود، لبخندش رو خورد و با همون لحن نگران قبلش به حرف اومد:
_ از من ناراحتید؟ من کار اشتباهی کردم؟
_ اگه قراره کار مهمت این سوالای مسخره باشه، برو اونور میخوام برم خونه!
_ نه نه.. صبر کنید...
بکهیون نگاهش رو به چشمهای خمار سهون دوخت و ابروش رو بالا انداخت.
_ خب؟
سهون آب دهنش رو با صدا قورت داد و نگاهش رو به بدنه ماشین بکهیون داد.
_ هیونجین گم شده...
سهون گفت و سعی کرد از نگاه کردن به چشمهای بکهیون اجتناب کنه. به هرحال باید اعتراف میکرد کارآگاه مقابلش این چند ماه اخیر خیلی ترسناک شده بود.
_ منظورت چیه که گم شده؟
_ دو روز پیش بود. بهم گفت میره دوستش رو ببینه... اما... صبح فرداش مادرش بهم زنگ زد و ازم پرسید کجاست. منم بهش همه چیز رو گفتم. اونم قطع کرد. اما امروز که زنگ زدم... گفت از دو روز پیش که رفته از خونه بیرون برنگشته و حتی تلفنشم جواب نداده...
ESTÁS LEYENDO
𝖲𝗆𝗂𝗅𝖾 𝗈𝖿 𝗍𝗁𝖾 𝖽𝖾𝖺𝖽 | 𝖪𝖺𝗂𝗁𝗎𝗇
Fanfic𝖭𝖺𝗆𝖾: 𝖲𝗆𝗂𝗅𝖾 𝗈𝖿 𝗍𝗁𝖾 𝖽𝖾𝖺𝖽 نام: لبخند مردگان 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝖪𝖺𝗂𝗁𝗎𝗇, ... کاپل: کایهون و ... 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖢𝗋𝗂𝗆𝗂𝗇𝖺𝗅, 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝖲𝗆𝗎𝗍, ... ژانر: جنایی، انگست، اسمات و ... 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋𝗌: 𝖬𝗈𝗈𝗇 𝖺𝗇𝖽 𝗅𝗂𝗀𝗁𝗍 نویسن...