part 12

110 22 24
                                    

+برای چی این کار رو کردی؟
_نمیتونستم همینجوری ولش کنم باید کمکش میکردم

جین با نگرانی به سر تا پای تهیونگ نگاه کرد و لب زد
+خودت حالت خوبه؟آسیبی ندیدی؟
تهیونگ با دیدن نگرانی پسر کوچیکتر لبخند محوی زد و دست های ظریف و کشیده پسر کوچیکتر رو توی دستاش قفل کرد
_نگران نباش ببین من حالم خوبه

تهیونگ بوسه ای کوتاه بر دست های نرم پسر زد و ادامه داد
_میرم یک دوش کوتاه بگیرم

تهیونگ با بدن خیسش که حوله سفید رنگش رو دور کمرش پیچیده بود از حموم بیرون اومد
جین با متوجه شدن حضور تهیونگ از روی تخت بلند شد و به سمتش قدم برداشت

جین توجهش به بالاتنه لخت پسر بزرگتر روبه روش جلب شد
بزاق دهنش رو به آرومی قورت داد و به بدن برنز رنگ خوش تراش پسر خیره شد

تهیونگ نگاه های خیره شیطنت آمیز جین رو دنبال کرد
و با زدن نیشخندی لب زد
_به چی داری فکر میکنی؟
+اومم به هیچی فقط فکر نمیکردم اینقدر عضله داشته باشی

تهیونگ تک خنده ای کرد و از حرف های جین گیج و شوکه شده بود
_منظورت چیه؟

جین گام های آروم و کوتاهی سمت تهیونگ برداشت و صورتش رو به صورت پسر بزرگتر نزدیکتر کرد
جین مشغول نوازش کردن گونه های نرم و مرطوب پسر روبه روش شد

لحظه ای بعد با نزدیک کردن لب هاش غرق بوسیدن تهیونگ شد
تنها طعم لب های قلوه ای و شرابی جین برای پروندن عقل تهیونگ کافی بود

جین بوسه اشون رو قطع کرد و دستش رو بر روی سینه های لخت تهیونگ قرار داد و سمت تخت هلش داد

🔞🔞🔞🔞

_فکر میکردم هنوز زود باشه
جین با زدن لبخندی جواب داد
+اوهوم درسته قبلا همچین فکری میکردم اما اشتباه میکردم
تهیونگ نیشخندی زد
_از این سایدت خوشم میاد همستر

جین به تهیونگ نزدیکتر شد و با انگشت اشاره اش دستی بر روی لب های باریک پسر بزرگتر کشید
و چند لحظه بعد دوباره غرق در بوسیدنش شد

تهیونگ اون رو توی بوسه اش همراهی کرد و‌ هر لحظه به بوسه های بیشتر حریص تر میشد
وسط بوسه تهیونگ با کم آوردن نفس بدن پسر کوچیکتر رو از خودش فاصله داد

تند تند نفس میکشید و با دیدن لب های ورم و پف کرده معشوقه اش بیشتر از قبل تشنه لب هاش میشد
صورت پسر کوچیکتر رو دوباره به خودش نزدیک تر و مشغول بوسیدنش شد

آروم از لباش فاصله گرفتم و با چرخوندن جین و خوابوندنش روی تخت روش خیمه زدم

به گردن خوش تراشش‌ هجوم بردم
بوسه هایی خیسی روی پوست ظریف گردنش کاشتم
و جای بوسه هام رو با مارک هایی کوچیک و بزرگ نقاشی کردم

دستم رو سمت پیرهن آبی رنگش بردم و سریع درآوردمش و کنار تخت انداختم
و غرق تماشا کردن هیکل خوش فرمش شدم
دستی به پوست نرم و ظریفش کشیدم

love spell Where stories live. Discover now