_تو فکر این نیستی که حداقل دو دقیقه بایستی؟
تهیونگ بی توجه به غر زدن های جونگکوک مدام به دور خودش میچرخید تا بتونه دنبال راهی بگرده+نمیتونم..نمیتونم حتی فکر کنم...فقط میتونم حدس بزنم که جیهوپ میتونه پیش کی باشه اما نمیدونم دقیقا کجا...
جونگکوک نیشخندی زد و تمسخرآمیز جواب داد
_فکر کنم مثل اینکه زندگی کردن با آدم ها تاثیر خیلی خوبی برات نداشته حتی بلد نیستی که یکی رو دنبالش هستی رو پیدا کنی
+صبر کن نکنه که...تو فکری داری؟جونگکوک با عزت نفس از روی صندلی راحتی چربی که رویش نشسته بود بلند شد و لب زد
_اومم شاید، فکر کنم باید به شما خون آشام های آدمیزاد نما یک چیز هایی رو یادآوری کنمجونگکوک با رفتن به طبقه بالا از اتاق جیهوپ یکی از پیرهن هاش رو که به رنگ لیموی بود رو آورد و روی میز چوبی که وسط پذیرایی قرار داشت گذاشت
_بیاید اینجا، جواب تمام سوالاتتون توی این تیشرته
این سوک چند قدمی به سمت میز نزدیکتر شد و مات و مبهوت نگاهی به تی شرت انداخت
+میخوای چیکار کنی؟ نکنه میخوای از روی عطر تنش پیداش کنی؟جونگکوک کلافه نفسش گرمش رو بیرون داد و تک خنده ای عصبی کرد و گفت
_شوخیت گرفته؟ ما مگه گرگینه ایم که از طریق حس بویایی بتونیم پیداش کنیم؟جونگکوک دم نسبتا عمیقی کشید و ادامه داد
_خیلی خب بچه های عزیزم درس اول ما چه موجوداتی هستیم؟این سوک که حرف جونگکوک رو جدی گرفته بود گفت
+دورگه نیمه خون آشام و جادوگر
_اومم درسته و جادوگر ها چه قدرتی دارن
+جونگکوک دیوونه شدی این چه مدل سوال هاییه که میپرسی؟جونگکوک لب گزید و دقیقه ای بعد ادامه داد
_واقعا فکر نمیکردم روزی اونم کسی مثل من مجبور باشه این چیز هارو بهتون یادآوری کنه
مثل اینکه شماها واقعا هویت اصلیتون رو فراموش کردیداز داخل آشپزخونه دوتا شمع بلند کرمی رنگ برداشت و روشنش کرد
از داخل جیب شلوارش چاقو تو جیبی کوچیکش رو برداشت و خراش نسبتا عمیقی رو روی پوست دستش ایجاد کردبا مشت کردن و فشردن دستش چند قطره خون روی
سطح پیرهن چکید و زمانی که حس کرد آماده است و تمرکزش به دست آورده پلکاش رو روی هم گذاشت و زیر لب مشغول خوندن وردی شدپیرهن شروع به سوختن کرد و توی یک لحظه تموم لباس تبدیل به خاکستری ناچیز شد و تموم شمع ها توی مدت زمان کوتاهی از بین رفتن و خاموش شدن
جونگکوک با باز کردن چشماش لبخند رضایتمندی زد و لب زد
_فکر کنم انجام دادن یک طلسم ساده رو یاد گرفتید درست میگم؟ هیچ سوالی راجب به این درس ندارید؟شوگا خرناسه ای کشید و کلافه غرید
+مسخره کردنات رو تمومش کن فقط بگو تونستی که مکان رو پیدا کنی؟
_خوشبختانه فکر کنم آره
YOU ARE READING
love spell
Vampireتهیونگ دورگه ای نیم خون آشام و جادوگر که برای اینکه بتونه وارد اجتماع انسان ها بشه شخصیت واقعیش رو با ماسکی بپوشونه با از خطرات احتمالی حفظ بشه ژانر:ومپایر،فانتزی،اسمات،رومنس کاپل:تهجین،(؟)