بالاخره پیامی روی پیجرش اومد
برای خوندنش باید به دکه تلفن عمومی ای چیزی میرفت و براش خسته بوداهمیتی نمیداد دیگه،جدا باید از اون پسر جدا میشد و قرار بود فردا ببینتش،بهترین موقعیت
همزمان داشت فکر میکرد بعد از این باید چیکار کنه
پوزخندی رو لبش شکل گرفت،برخلاف سوهو چانیول به شدت بهش وفادار بود،حداقل ب افکارش و قانون هاش،این بود ک اونو یولی میساخت که سوهو نمیتونست ازش دل بکنه،شاید اونم فقط یه دلیل میخواست،یچیز کامل برای گذروندن زندگیش و چانیول حالش بهم میخوردبالاخره تصمیمشو گرفت و به خونه ی سوهو رفت،سوهو خانواده ای نداشت،طرد شده بود
پشت در منتظر ایستاد و و جعبه تو دستاش سنگینی میکرد
بالاخره بعد از دقیقه ای یه دختر درو باز کرد و بوی الکل میداد
چانیول با دیدنش اخمی روی صورتش نشست،واقعا تهوع اور بود
این همون دختری بود که اون سری با سوهو توی بار دیده بود-برو بگو اون بیاد
دختر در حالی که مستانه میخندید رو به چان کرد
+چرا..خبب تو بهتری که..بیا تو ازت خیلی خوشم میاد
کشیده گفت و دستشو گذاشت رو شونه چانیول
چانیول با عصبانیت دستشو کنار زد و دوباره بلند تر و تحکم حرفش رو تکرار کرد
-گفتم.بگو.اون.هرزه بیاد!دختر کمی جا خورد و بی هیچ حرفی رفت و سوهو رو صدا کرد،سوهو همینطوری که بلند میخندید و بالا تنش لخت بود سمت در اومد
+واو..پارک فاکینگ هات چانیول!
دستی ب شکم چانیول کشید،نمیخوای بهم نشون بدی سیکس پکاتو؟لباشو اویزون کرد و به سرعت تغییر موضع داد
میخواست چانیولو بازی بده؟
پوزخندی زد
سوهو با گیجی نگاش کرد
-چرا اینجایی حالا؟چانیول باکسو با تحقیر انداخت جلوی پاش
پوزخندی زد
'دیگه نمیخوام وجودمو حروم توی هرزه کنم
صداش هر لحظه بیشتر اوج میگرفت
'این مدتم بزار پای تنهاییم
و قبل از اینکه سوهو بتونه چیزی بگه چانیول با قدمای بلند و عصبی فاصله گرفت
بالاخره آزاد شده بود!بالاخره میتونست هر کاری میخواد انجام بده!
به بار رفت...خیلی خوب بود که میتونست به بار بره با اینکه سنش کم بود
هیچ کس حتی شکم نمیکرد که اون فقط یه پسر ۱۷ سالست!یه ودکا سفارش داد و پوزخند زد
امشب قرار بود تمام حصارای تو سرشو بشکونه...
متوجه نگاه خیره ی دخترا بهش شده بود
پیرهن سفیدش و دکمه ای که دوتاش باز بود بدنشو خیلی تو چشم گذاشته بودبه هر حال اون عاشق ورزش کردن بود،کاش اونقدری که توی درساش و اون چهار تا خط کتاب کوفتی خوب بود توی روابطش هم خوب میبود
لرزی از ترس از اینکه ممکنه سوهو برای انتقام ازش بره و اونو تو مدرسه لو بده بهش وارد شد..ولی اون از پسش برمیومد..اون میتونست
ودکاشو سر کشید و دو تا گلس دیگه ازش نوشید و احساس گر گرفتگی داشت

YOU ARE READING
My Sunshine
Fanfiction-چال گونت از بوسه ی یه فرشته بوجود اومده +برای همینه که میگم ما تو زندگی قبلی همو ملاقات کردیم کاپل:چانبک/کایهون روز اپ:پنجشنبه ها ژانر:انگست،عاشقانه،کلاسیک(محوریت سال ۱۹۸۰)،تا حدی هم کمدی داره همجنسگرایی!جرمی در سال ۱۹۸۱ کره جنوبی که میتونست...