Yoongi pov :
قبول دارم که مثل یه عوضی واقعی رفتار کردم ، مثل دیوونه وار جیمین و دوست دارم ، شاید حتی یه چیزی فراتر از دوست داشتم ولی با توجه به اتفاقاتی که پشت سر گذاشتیم جسارت بیان کردم احساساتمو نداشتم .
می ترسیدم ، می ترسیدم که ردم کنه ، فکر نکنم جیمین بهم علاقه ای داشته باشه .
من می خواستم بیشتر باهاش وقت بگذرونم اما اون به این موضوع اهمیتی نمی داد و بیشتر از قبل من و نادیده می گرفت .
دیگه از تلاش کردن دست کشیده بودم .
اون بچه داشت هر کاری که قبلا انجام داده بودم رو روی خودم پیاده می کرد .
حقم بود؟
آره حقم بود ولی الان پشیمونم ، دیگه برای هر کاری دیر شده و اون قبول نیست به هیج وجه من و قبول کنه .
گوشی رو برداشتم و با وارد شدن به صفحه چت شروع به تایپ کردن کردم .
حسی از ته وجودم می گفت که باید بهش پیام بدم و باهاش حرف بزنم .
خیلی دلم می خواست بیشتر باهاش حرف بزنم اما هر بار با یادآوری توافق بینمون و حد و حدود مرزها من و از خودش می روند و دیوونم می کرد .
قبول دارم که اون روز مثل یه عوضی رفتار کردم ولی صادقانه بگم همه اون حرفارو از روی عصبانیت زدم .
فکرشو نمی کردم یه روزی انقدر درگیر احساساتم بشم .
این احساسات صادقانست ، جای هیچ توضیحی هم باقی نمونده .
جیمین درست طبق قوانین داشت رفتار می کرد ولی من بیشتر از این نمی تونستم طاقت بیارم .
به چت های قبلیمون نگاه کردم ، اوایل خیلی صمیمانه تر صحبت می کردیم ولی حالا که رابطه مون خراب شده آخرین پیام ها فقط به کلمات سریع و کوتاه خلاصه میشد .
با دیدن علامت آنلاین بالای صفحه بزاقمو فرو بردم ، از هیجان قلبم شروع خواه ناخواه شروع به تند تپیدن کرد .
با دیدن علامت در حال تایپ نفسم رو نگه داشتم و به سرعت از صفحه چت خارج شدم .
قطعا اون هم دیده بود که من آنلاینم ولی به طور قطع حتی فکرش رو هم نمی کرد که به خاطر دلتنگی و دیدن پیام های قدیمیش آنلاین شده باشم .
حتما فکر می کنه با کس دیگه ای در حال حرف زدنم .
جیمین : هیونگ وقت داری؟
|من همیشه برای تو وقت دارم عزیزکم|
|تو قبل از اینکه به زبون بیاری هم توجهمو داشتی فرشته من|
Miyoon: بله جیمین
جیمین: چه خبرا خوبی؟
YOU ARE READING
asmr (yoonmin)
Fanfictionjimin: هیونگ از حالت لبات خوشم اومده حاضری برای ویدیو جدید یوتیوبم با من کیس اسمر انجام بدی؟ (Seen) هاه، فکر کنم سرت خیلی شلوغه ببخشید که مزاحمت شدم By: kooklody