_هیونگ واقعنی اومدی
یونگی هیونگ با بی میلی وارد خونه شد و من بی هیچ حرفی محتاطانه حرکاتش رو دنبال کردم .
فکر کنم هنوز به خاطر اتفاقات دیروز ازم عصبانی بود .بی هیچ حرفی به محلی که همیشه ویدیو ها رو ضبط می کردیم رفت .
این جو خیلی سنگینه !
به سمتش رفتم و با لبخند بهش نگاه کردم .
_هیونگ نوشیدنی می خوای؟
یونگی در جواب حرفم سرش رو به طرف تکون داد و با صدای آرومی لب زد :
_نیومدم که باهات صحبت کنم بچه،فقط اومدم ویدیو رو بگیرم و برم .
آه حدسم درست بود ، اون از دستم عصبانیه به عبارتی دوباره به تنظیمات کارخونه برگشته .
امروز باید تمام تلاشمو بکنم که این ناراحتی رو از دلش در بیارم .
یونگی آدم لجبازی نبود پس این کار اونقدرا هم نباید سخت باشه .
رو به روی میز ایستادم و بالم هایی که با طعم های مختلف روی میز چیده بودم رو بهش نشون دادم .
_هیونگ برای ویدیو ایده جدیدی به ذهنم رسید
_چه ایده ای؟
_آممم خب ما اینجا شیش تا بالم لب با طعم های مختلف داریم و تو باید با بوسیدن من حدس بزنی چه طعمی روی لبای منه .
نفس عمیقی کشیدم و به واکنشش رو تماشا کردم ابروهاش با شنیدن حرفم به هم نزدیک شد به نظر می رسید زیاد خوشش نیومده .
_چه مزخرفاتی! یعنی نمی تونم مزه واقعی لباتو داشته باشم؟
کلافه موهامو از جلوی صورتم کنار زدم و با ناباوری به چشم های عصبیش نگاه کردم .
بزاق خشک شدمو به سختی فرو بردم ، اون همین الان اعلام کرد که طعم لبامو دوست داره ، اون باید بیماری های قلبی ای که تازگی ها دچارش شدم گردن بگیره .
_فکر می کردم این ایده خوبی باشه هیونگ
یونگی بازم واکنشی نشون نداد و بی توجه به چیزی که گفتم جلوی دوربین نشست و نفس عمیقی کشید.
کاملا مشخص بود که نمی خواد حرف اضافه ای بینمون رد و بدل بشه .
همه چی درست میشه جیمین .
با آرامشی ساختگی نفس عمیقی کشیدم و دکمه شروع ضبط رو فشار دادم و با شروع شمارش ضبط ویدیو رفتم و کنارش نشستم .
سنگینی نگاهش رو رو خودم حس کردم ، اون با وجود اینکه بی تفاوتی رو انتخاب کرده بود هنوزم حواسش به من بود ، اون خیلی ایده آل به نظر می رسه .
چند ثانیه بعد ضبط ویدیو شروع شد.
با یه لبخند کوچیک رو به دوربین دست تکون دادم و چند تا جمله کوتاه که از قبل آماده کرده بودم رو با صدای آرومی رو به دوربین گفتم .
YOU ARE READING
asmr (yoonmin)
Fanfictionjimin: هیونگ از حالت لبات خوشم اومده حاضری برای ویدیو جدید یوتیوبم با من کیس اسمر انجام بدی؟ (Seen) هاه، فکر کنم سرت خیلی شلوغه ببخشید که مزاحمت شدم By: kooklody