_انیو یوروبون . زمان زیادی گذشته مگه نه؟ ولی بالاخره برگشتیم ، خیلی دلتنگتون بودیم ، کسایی که جدید اومدن خیلی خوشحال میشم اگه کانال من و سابسکرایب کنید اوه و فعال کردن اعلان رو هم فراموش نکنید .
بعد از تموم شدن حرفام نگاه منتظرم و به سمت یونگی برگردوندم .
با دیدن نگاهم کلافه نفس عمیقی کشید و لبخند ساختگی ای روی لب هاش نشوند .
_سلام بچه ها ، بودن کنار شما واقعا قشنگه .
آه سخنرانیش مختصر و مفید بود .
با دیدن حال و هوای یونگی خندم گرفت ، خیلی شیرین بود .
دوباره سرم رو به سمت دوربین برگردوندم و آروم به یونگی نزدیک تر شدم .
_این ویدیو قراره یکم و با رفع حسرت و دلتنگی همراه باشه.
یونگی بی معطلی دستاش رو کمرم حلقه کرد و بوسه ای روی گونهام گذاشت .
خدای من ، قلبم دوباره شروع به تند تپیدن کرده بود .
بلاتکلیفی من یونگی رو دیشب خیلی عصبی کرد ، حق هم داشت ، دوست داشتن دو نفر هم زمان حماقت محض بود و کاملا از این موضوع مطلع بودم .
فقط نمیدونستم چطور قراره این اوضاع به هم ریخته رو درست کنم و راهم رو درست انتخاب کنم .
یونگنام تا خالا من و نرنجونده بود ولی این اتفاق همیشه با یونگی هیونگ صورت می گرفت .
گاهی اوقات نمی تونستم بفهممش .
این روزها همش کلمه مال منی رو تکرار میکرد و سعی می کرد علاقش رو بهم ثابت کنه .
باید اعتراف کنم که توی کارش موفق بود .
آه بگذریم باید فکر کردن به این چیز ها رو به بعد از ضبط ویدیو موکول کنم .
به احتمال زیاد الان ناخواسته با قیافه ای متفکر به دوربین زل زدم و این اصلا طبیعی نیست .
_پیام های زیادی از طرف شما گرفتم ، می خواستید به محض برگشتنمون براتون ویدیو بگیریم ، در اصل دیروز باید ویدیو میگرفتیم ولی چون هر دومون سفر طولانی ای داشتیم خسته بودیم و نیار به استراحت داشتیم .
یونگی سرش رو به سمتم برگردوند و متعجب بهم خیره شد ، درسته داشتم دروغ میگفتم ، تنها دلیلش دعوایی بود که دیروز با یونگی صورت گرفته بود که به طور قطع نباید جلوی دوربین بازگو میشد .
حالا هر دومون مثل احمق ها بی هیچ حرفی به لنز دوربین خیره شده بودیم قرار بود همینجوری پیش بریم؟
آه یونگی هیچ حرفی نمیزد قطعا منتظر بود من دوباره حرف زدن رو شروع کنم .
دستامو به آرومی دور گردنش حلقه کردم و به دنبالش سعی مردم روی پاهاش بشینم .
YOU ARE READING
asmr (yoonmin)
Fanfictionjimin: هیونگ از حالت لبات خوشم اومده حاضری برای ویدیو جدید یوتیوبم با من کیس اسمر انجام بدی؟ (Seen) هاه، فکر کنم سرت خیلی شلوغه ببخشید که مزاحمت شدم By: kooklody