.27.

2K 402 103
                                    

Jimin Pov :

_جیمین ببین تازه دوش گرفتم اونوقت تو داری من و می‌فرستی بیرون؟ اگه مریض بشم چی؟

هوسوک هیونگ داشت برای بیرون نرفتن از خونه مقاومت می‌کرد و با مظلوم نمایی سعی داشت منو متقاعد کنه.

_نه هیونگ، لطفاً انقدر مظلوم نباش الان باید بری چون که قراره با یونگی هیونگ ویدیو بگیریم.

هوسوک شونه‌هاشو بالا انداخت و دوباره روی تخت دراز کشید و دست و پاهاشو درست مثل یک ستاره دریایی از هم باز کرد.

دست به کمر با عصبانیت بهش خیره شدم .

_هیونگ لطفاً ، کم کم دارم عصبانی میشم

هوسوک بالشت رو‌ محکم‌ بغل کرد و چشماشو بست ، برای اینکه ناراضی بودنش رو بهم ثابت کنه ابروهاش رو به هم نزدیک کرد .

_چرا همه ویدیوها رو توی واحد خودمون می‌گیری؟یه چند تا هم برو توی واحد یونگی ضبط کن

سرم رو به دو طرف تکون دادم و با گرفتن پاهای سعی کردم اونو از روی تخت پایین بیارم.

_این همه وسایل رو چه جوری چند طبقه بالا ببرم؟ امکانش نیست ، زود باش باید بری.

هوسوک پاهاش رو از بین دستام آزاد کرد و دوباره روی تخت خزید و چشماشو بست.

_واقعاً بی‌آزارم ، فقط اینجا می‌خوابم و شما می‌تونید اون بیرون ویدیوتونو بگیرین.

_باشه هیونگ ، ولی بهمون نگاه نکن چون خجالت می‌کشم.

هوسوک هیونگ با شنیدن حرفم با صدای بلند شروع به خندیدن کرد .

_جیمینی ، تو از اینکه مردم از سراسر دنیا نگات می‌کنن خجالت نمی‌کشی اونوقت از من خجالت می‌کشی؟

در حالی که سرم را از شرم پایین انداخته بودم گلوم رو با چند سرفه آروم صاف کردم.

آره دروغ نمی‌گفتم واقعاً خجالت می‌کشیدم ، اینکه کسی تو رو موقع ضبط ویدیو تماشا کنه واقعاً متفاوته.

منظورم اینه که اگه کسی شما رو حین ضبط ویدیو نگاه کنه باعث میشه که تمرکز کافی رو روی کاری که انجام می‌دین نداشته باشی.

نفس عمیقی کشیدم و تنظیم کردن دوربین رو شروع کردم.
البته همه چیز حاضر بود و چند دقیقه بعد یونگی هیونگ قرار بود بیاد.

و من سعی کرده بودم زیباتر از همیشه به نظر برسم .

هوسوک هیونگ هنوز نمی‌دونست که رسما با یونگی تبدیل به یک زوج واقعی شدیم .اما اینطور که به نظر می‌رسید امروز قرار بود بفهمه.

حالا که وارد یک رابطه جدی شده بودیم مشکلی نبود که کسی متوجه این موضوع بشه .

زنگ در به صدا در اومد و من با هیجان به سمت در دویدم.
هوسوک هیونگ با تعجب از روی تخت بلند شد و با دهنی باز مونده از حیرت بهم نگاه کرد .

asmr (yoonmin)Onde histórias criam vida. Descubra agora