20

44 8 8
                                    

مانند چند روز گذشته نامه را به‌دست گرفت و از در خانه خارج شد.

زمزمه کرد
″برگرد و نامه‌هایم را بیش از این منتظر نگذار″
و پاکت کاهی رنگ را در صندوق نامه‌های جلوی خانه، در کنار نامه‌های دیگرش انداخت.

..............

اینم از پارت آخر!

بیاید پارت بعدی رو هم داشته باشیم!

⁦♡⁩

نامـه‌ای بـرای تـو✨Where stories live. Discover now