PART 8 🫀

297 42 18
                                    

تقریبا اخرای پروژه عکس برداری برا مجلا بود و جیسونگ از خستگی مشغول مالیدن کتف و بازوهاش بود

جیک دستیار جدید جیسونگ لباسایی که دیگه نیاز نداشتن رو داشت توی کاور هاش میزاشت

_خسته نباشین سونبه...امروز خیلی کار کردین

اگر برا کسی تعریف میکرد باورش نمیشد که اونروز بالغ بر ۳۰ تا آیدل و بازیگر مغرور و لوس فقط دیده که لباس بهشون پوشونده

اما مسئله اینجا بود که ینفر هنوز نیومده بود

طبق معمول اون یه نفر لینو بود

_اون حرومزاده...فکر کرده مردم اسباب بازیشن....اهه...مگه ما وقتمونو از سر راه اوریم...اینهمه ادمو معطل کنی

جیسونگ پشت سر هم غر میزد و از لینو بد میگفت و با القاب بد خطابش میکرد و  متوجه جیک ای نبود که داشت میزد تو سر خودش

_عاوو...همه اینایی که گفتی من بودم؟...

جیسونگ با شنیدن لحن سرد لینو ترسید و برگشت سمتش و چشم غره ای به جیک رفت

_چرا فکر نمیکنی شاید یکی مثل تو بیکار نباشه و کلی کار و پروژه سرش ریخته باشه؟؟

لینو با پر رویی گفت

از اونجا بودن لینو شکه شده بود اما نمیخواست جلوش کم بیاره

_بله...همشون خودت بودی...بیا سریع بپوش...

لینو سری تکون داد و رفت پشت پارتیشن که لباساشو در بیاره و عوض کنه

لباسو پوشید اومد بیرون

جیسونگ رفت سمتش و مشغول دست کردن بند های جلوی لباسش شد

لینو همونطور که صاف ایستاده بود تا جیسونگ کارشو بکنه گفت

_ایندفعه کمربند ندارم!!

خبری گفت و ابرویی بالا انداخت

جیسونگ هم کم اهمیت گفت

_چیکار کنم خودت گفتی نمیخوای...

_تو ام هیچوقت گوش نمیکردی

لینو با پرویی باز جواب داد که باعث شد جیسونگ سرشو بیاره بالا بهش نگاه کنه اما ازونجایی که یکم زیادی بهم نزدیک بودن و اونطور چشم تو چشم شدن برای جیسونگ معذب کننده بود لینو رو هل داد و ازش دور شد

جیک با دهن باز به کارای اون دونفر نگاه میکرد

رفتاری که جیسونگ با لینو داشت به بقیه سلبریتی هایی که امروز اونجا بودن نداشت که باعث شده بود کلی سوال تو سر جیک شکل بگیره

*پ.ن same  جیک

_برو منتظرتن

جیسونگ بدون اینکه به لینو نگاه کنه چشماشو پشت چتری هاش قایم کرد و گفت

HAPPY FOOLS (HYUNLIX)Where stories live. Discover now