༺Whisper of the heart ༻

541 23 3
                                    

༺نجوایِ قلب༻

⚘کاپل: ویکوک
⚘ژانر: انگست، دراما

.. ~♡~..

بند کمانش رو پشتش انداخت و بعد از چفت کردن سردوش‌های آهنیش، نفس عمیقی کشید و چشم‌هاش رو بست. باد شرقی گیسوانِ مواجش رو به بازی می‌گرفت و سوزِ دردناکی روی زخم‌های صورتش می‌نشوند.
ولیعهد چشمی باز کرد و به لشکر مبارزش چشم دوخت. مثل همیشه گوش به فرمان و آماده‌ی جنگ بودند.

به یاد داشت زمانی که ندامت‌گاهش رو ترک می‌کرد، بوسه‌ی آرومی روی پیشانیِ به خواب رفته‌ی "نجوای قلبش" نشونده و با لبخندی که این روزها کمتر لب‌هاش رو به اسارت می‌کشید، آهسته ترکش کرده بود.

آه عمیقی کشید و لحظه‌ای که می‌خواست خبر حرکت رو بده، دست‌های لرزونی از پشت دور بازوش حلقه شدند و سینه‌ی تپنده‌ی مرد رو به تلاطم انداختند.

- تـ-تو می‌دونی که... که این دوری برام سـ-سخته، نه؟ تو می‌دونی که قلبم لـ-لحظه‌ای بدون تو رو دوام نمیاره، نـ-نه؟ با... با این حال می‌خواستی بد-بدون خداحافظی بری؟!

قلبش با شنیدن نجوای بغض‌آلودش فشرده شد و پلک‌های سنگینش تاب این سختی رو نیاوردند و کمر به غم خم کردند...
لبخند محزونی روی لب‌هاش نشست و با برگشتن به سمت معشوقِ گریانش، دستش رو به گونه‌های تب‌دار و خیسش کشید و تیله‌های غمگینش رو بوسید.

- من موظفم به تکلیفِ روی دوشم، وجودِ من. موظفم که آرامش تو و مردمم رو فراهم کنم تا مبادا دیگری بتونه زخمی روی ناخن انگشت‌تون ایجاد کنه. قول برگشتن بهت دادم، نه؟ منتظرم بمون تا وقتی که اومدم آغوش گرمت رو برای تجدید جانم داشته باشم؛ منتظرم می‌مونی، عزیزم؟

جونگ‌کوک آزرده از این دوریِ طاقت‌فرسا، ناخواسته اشک تازه‌ای روی گونه‌اش سر خورد و سرش رو تکون داد.

- اگه بگم منتظرت نمی‌مونم که دروغ گفتم؛ اگه بگم بدون تو هر روزم به گریه و نگرانی نمی‌گذره، راست نگفتم... زمانی که برگشتی، با شاخه گلِ لیلیوم به دیدنم میای؟

تهیونگ لبخندی زد و نوازشی روی گونه‌اش با پشت دو انگشتش کرد و لب زد:

- گلِ تاریخ شکفتنِ نجوام رو به دلیل برگشتنم بدم؟

جونگ‌کوک با بغض لبخندی زد و سری تکون داد و بدون نگاه کردن به چشم‌های خیره‌ی ولیعهدش، خودش رو داخل آغوش بزرگش جا داد و عطرِ مشکِش رو بویید.

- منتظرت می‌مونم که زودتر گلم رو با دلیلِ پژمرده نشدنم، بگیرم سرورم.

پسر بار دیگه تونسته بود خنده‌ی کوتاه؛ اما خواستنیِ مرد رو به لب‌هاش برگردونه و لبخند زد.

✽.✾𝑶𝒏𝒆𝒔𝒉𝒐𝒕 _𝑽𝒌.𝑲𝒗.✽Where stories live. Discover now