POV[Writer]
با یه نگاه به ساعت سرعت انجام کارش رو بیشتر کرد و مشغول آماده کردن صبحانه شد. صدای جیغ و فریاد های هوسوک و هیون کل خونه رو برداشته بود و صدای دویدن هاشون به گوشش میرسید. تقریبا هر روز صبح همین بساط رو با هیون داشتن، هوسوک مجبور بود برای بیدار کردن هیون و آماده کردنش برای مدرسه هزارجور کلک سوار کنه تا شاهزاده از تخت گرم و نرمش دل بکنه.
نیمرو و بیکن های سرخ شده رو به همراه نون تست های برشته شده روی میز گذاشت و با صدای بلندی همسر و پسرش رو صدا زد.
_هیون، هوسوک بیاین پایین، صبحانه آماده است.
****
_دست پختت معرکه است ددی یون. به نظرم برای اینکه صبح ها زودتر بیدار شم باید تو سالن بخوابم تا بوی معرکه غذا بینیم رو پر کنه و با ذوق و اشتیاق بیشتری برای رفتن به مدرسه از خواب بیدار شم.
_ای ناقلا پس یعنی تمام تلاشهای من همه پوچ و بیهوده بودن؟ الان به این قضیه پی بردم که ددی یون رو بیشتر از من دوست داری.
یونگی با لبخند محوی روی لبش به هوسوک که با دلخوری ساختگی با پسرکش حرف میزد نگاه کرد.
از زندگی شاد و عاشقانه ای که کنار همسر و پسرش داشت راضی بود و نهایت لذت رو میبرد._خیلی خب بحث و جدل کافیه بهتره برای رفتن آماده بشیم.
هوسوک با ابرویی بالا رفته پرسید:
_مگه امروز روز تعطیلت نیست؟
_چرا، ولی پروژه به مشکل برخورده، باید یه سر برم دفتر.
هوسوک سر راهت به گالری منم میرسونی لطفا؟_هرچی شما امر بفرمایید دزد کوچولو.
یونگی خندید و گفت:
_کی میخوای این عادتت رو ترک کنی؟ ۷ سال گذشته مرد!
هیون با دیدن صحنه پیش روش، میدونست یه کم بعد قراره چه اتفاقی بیفته، پس نامحسوس از جاش بلند شد و سمت اتاقش رفت تا کیف و وسایلش رو برداره. بیشتر قصدش این بود تا به دوتا ددی هاش فضا بده.
هوسوک که متوجه رفتن پسرشون شد، از جاش بلند شد و سمت یونگی که هنوز روی صندلی نشسته بود رفت. با گذاشتن دست راستش پشت صندلی، روی یونگی خیمه زد و با دست چپش چونه همسرش رو گرفت و صورت سفید و پنبه ایش رو مقابل خودش تنظیم کرد.
_صد و بیست سال دیگه هم بگذره تو دزد کوچولوی من باقی میمونی.
آروم سمتش خم شد و بوسه ملایم و شیرینی روی لب های ظریف و صورتی رنگش گذاشت.
بعد از ظهر بود، تمام کارهای مربوط به پروژه رو انجام داد و سمت پارکینگ رفت.
با سرعت معمولی از دفتر به سمت خونه رانندگی میکرد، آهنگ بی کلامی از ضبط ماشین در حال پخش بود و یونگی همراه باهاش زمزمه میکرد.
YOU ARE READING
▪︎~خانه ای برای اجاره~▪︎
Horrorدر شهر سنت لوئیس، پسری قرارداد اجاره ای برای یک خانه امضا کرد. couple: Sope ( jhope 🔝) Genre: Romance , Horror, Smut