🔞Seongsang🔞

159 21 2
                                    

* ادامه پارت 24 *
یوسانگ با لطافت و جذابیت تمام، دستاش رو دور گردن سونگهوا حلقه کرد و کوتاه لباش رو بوسید.
یوسانگ: شبت بخیر
سونگهوا با دقت به تمام اجزای صورت یوسانگ نگاه کرد.
بخاطر نوشیدنی، گونه هاش سرخ شده بود، چشماش و لباش پف کرده بود و هزار برابر قبل برای سونگهوا خواستنی شده بود.
وقتی یوسانگ خواست به سمت در خونش بره، سونگهوا دستش رو دور کمر یوسانگ حلقه کرد و مانع شد.
یوسانگ سرش رو چرخوند و سوالی به سونگهوا نگاه کرد.
سونگهوا کمی یوسانگ رو کشید سمت خودش و لباش رو روی لاله گوش یوسانگ قرار داد.
سونگهوا: میخوام پیشت بخوابم.
یوسانگ ضربه ای به شونش زد و اخم الکی کرد.
یوسانگ: یاا تو مستی یادت رفته چقدر روی مسئله مست بودن حساسی؟!
سونگهوا لبخندی زد و شونه هاش رو بالا انداخت.
سونگهوا: برام مهم نیست که مستم. من میخوام شب رو پیش تو بخوابم.
یوسانگ یه تای ابروش رو انداخت بالا و با آرنج ضربه ای به پهلوی سونگهوا زد و از بغلش اومد بیرون.
یوسانگ: گفتم نمیشههه.
زبونی دراز کرد و سریع وارد خونه شد و در رو بست.
یوسانگ با صدای آروم خندید که بعد از چند لحظه اون خنده محو شد.
سونگهوا خیلی راحت کلید رو انداخت و وارد خونه شد.
یوسانگ دستش رو روی کمرش گذاشت و سوالی به سونگهوا خیره شد.
یوسانگ: چیشد الان؟؟؟
سونگهوا ادای خنده یوسانگ رو درآورد و به سمت تخت رفت و خودش رو انداخت روش.
یوسانگ دمپایی از روی زمین برداشت و به سمتش پرت کرد.
یوسانگ: کلید از کجا آوردی تو؟؟؟
دمپایی مستقیم به بوت مبارک سونگهوا برخورد کرد و سونگهوا یه متر از جاش پرید و به سمت یوسانگ چرخید.
نیشخند پهنی به یوسانگ زد و کلید توی دستش رو چرخوند.
سونگهوا: از صاحبخونه گرفتم.
یوسانگ دهنش نیمه باز شد و دمپایی دوم رو برداشت و دنبال سونگهوا کرد.
یوسانگ: تو غلط کردییی با اون.
جفتشون توی کل خونه هی دوییدن و فریاد زدن و خندیدن.
بالاخره سونگهوا جلوی یوسانگ رو گرفت و باهم روی زمین پرت شدن.
خنده هاشون کم کم محو شد و به چشمای هم خیره شدن.
یوسانگ آب دهنش رو قورت داد و چنگ آرومی به یقه سونگهوا زد.
سونگهوا نگاهی به دستای چفت شده یوسانگ کرد و لبخندی زد.
کمی سرش رو برد نزدیک تر و با پررویی تمام به یوسانگ خیره شد.
سونگهوا:حالا میشه شب بمونم یا نه؟
کمی فکر کرد و دوباره حرفش رو ادامه داد.
سونگهوا: البته اگه نزاری هم باز من میمونم.
یوسانگ نیشخند صدا داری زد و یقه سونگهوا رو کشید.
یوسانگ: خفه شو و منو ببوس.
لباش رو روی لبای سونگهوا گذاشت و سونگهوا روی لباش نیشخندی زد و همراهیش کرد.
سونگهوا دستاش رو روی بازوهای یوسانگ گذاشت و نوازش وار تا مچ دستش برد.
دستاش رو توی دستای یوسانگ چفت کرد و دستای یوسانگ رو بالای سرش قرار داد.
توی سکوت خونه صدای بوسه هاشون پیچیده شد و بدون اینکه توجهی به روی زمین بودنشون بکنن همدیگه رو عمیق بوسیدن.
سونگهوا فشار آرومی به مچ دست های یوسانگ آورد و یوسانگ ناله خفه ای کرد.
یوسانگ سرد بودن زمین رو با تمام وجود حس کرد و بین بوسه، زمزمه ای کرد.
یوسانگ: قراره همینجا ادامه بدیم؟
سونگهوا لبخندی زد و دستش رو زیر بدن یوسانگ برد و فشاری به گودی کمرش آورد.
سونگهوا: سردت شده؟!
یوسانگ خنده ای کرد و یه تای ابروش رو بالا انداخت.
یوسانگ: داری منو به چالش میکشی؟ حالا که دارم فکر میکنم.. ام خوشم میاد باهات روی زمین انجامش بدم.
سونگهوا به چهره به شدت تخس یوسانگ خیره شد و سرش رو توی گودی گردن یوسانگ برد و آروم زمزمه کرد.
سونگهوا: ولی من دلم نمیخواد سردت بشه.
یوسانگ دستش رو پشت گردن سونگهوا برد و موهاش رو بین انگشتاش گرفت. سرش رو کمی بالا آورد و لب هاش رو به لاله گوش سونگهوا چسبوند.
یوسانگ: پس بریم یه جای گرم؟
سونگهوا سوالی به یوسانگ خیره شد و گوش هاش به خاطر نفس گرم یوسانگ قرمز شد.
سونگهوا: کجا؟!
یوسانگ نیشخندی زد و زبونش رو روی لبش کشید و با اشوه تمام لب زد.
یوسانگ: بریم حموم.
سونگهوا با شنیدن حرف یوسانگ، خنده ای کرد و دستی توی موهاش کشید.
سونگهوا: موافقم بریم.
سونگهوا آروم دستش رو زیر بدن یوسانگ برد و از روی زمین بلند کرد و به سمت حموم رفت.
یوسانگ با بلند شدنش از روی زمین، هیسی کشید و دستاش رو محکم دور گردن سونگهوا حلقه کرد.
یوسانگ کمی خودش رو کشید بالا و گوش های قرمز سونگهوا رو غرق بوسه کرد.
همون بوسه کافی بود تا کل بدن سونگهوا گر بگیره.
سونگهوا چنگی به رون یوسانگ زد و وارد حموم شد.
سونگهوا، یوسانگ رو روی زمین گذاشت و دکمه های لباس خودش رو باز کرد.
یوسانگ با چشمای خمار و کشیده اش به حرکات سونگهوا خیره شد و اونم متقابل دکمه های لباس خودش رو باز کرد.
جفتشون همزمان چنگی به لباس های همدیگه زدن و از تن همدیگه درآوردن و عمیق تر از قبل همو بوسیدن.
یوسانگ که دیگه طاقت نداشت، مدام بین بوسه نفس نفس میزد و ناله می‌کرد.
سونگهوا بدن یوسانگ رو به دیوار سرد حموم چسبوند و دستای یوسانگ رو بالای سرش برد و به دیوار فشار داد.
یوسانگ با حس سرمای شدید دیوار، کل بدنش مور مور شد و بین بوسه نق زد.
یوسانگ: مگه قرار نشد سردمون نشه؟
سونگهوا گازی از لب پایین یوسانگ گرفت و به سمت گردن استخونیش رفت و عمیق مک زد و بوسید.
بین مک زدن ها با صدای بمی زمزمه کرد.
سونگهوا: اون گرما منم. کمی تحمل کن بزودی بدنت پر از داغی و گرما میشه.
یوسانگ با شنیدن حرفای سونگهوا، گونه هاش رنگ گرفت و چنگی به موهای سونگهوا زد.
همین اول فقط با چندتا لمس و بوسه کل بدن یوسانگ داشت گرم میشد.
وقتی سونگهوا گردن یوسانگ رو خوب کبود کرد، به سمت پایین رفت و قفسه سینه یوسانگ رو غرق بوسه کرد و نیپل صورتی رنگش رو بین انگشتای سردش فشار داد.
یوسانگ که نیپلش به شدت حساس بود، ناله ای کرد و سعی کرد دستاش رو از بین دستای سونگهوا آزاد کنه.
سونگهوا وقتی وول خوردن یوسانگ رو دید، نیشخندی زد و نیپل یوسانگ رو مالید و زبونش رو روش کشید.
یوسانگ با حس خیسی و گرمای زبون سونگهوا روی نیپلش، ناله بلندی کرد و به سونگهوا فحش داد.
یوسانگ: لعنت...بهت.
سونگهوا از شدت گرما، موهاش نم دار شد و مچ دست یوسانگ رو رها کرد.
نگاه خماری به یوسانگ کرد و بدون اینکه ارتباط چشمیش رو قطع کنه، زبونش رو روی شکم یوسانگ کشید و به سمت پایین رفت.
یوسانگ شکمش رو تو داد و لبش رو بین دندونش گرفت و چشماش رو بست.
دست های آزاد شدش رو بین موهای سونگهوا برد و به سمت پایین هدایتش کرد.
سونگهوا لب هاش رو از روی شکم یوسانگ جدا کرد و صدای نفس نفس زدنش توی کل حموم پیچید.
سونگهوا با بی قراری شروع کرد به باز کردن کمربند یوسانگ و شلوار و زیر لباسیش رو همزمان پایین کشید.
با دیدن عضو سخت شده یوسانگ، نیشخندی زد و دستای سردش رو روش کشید.
سونگهوا: آماده ای گرمت کنم؟!
یوسانگ هیسی کشید و نیشخندی زد.
یوسانگ: دیگه نمیتونم بیشتر از این منتظر باشم.
سونگهوا لب هاش رو باز کرد و خیلی آروم لب هاش رو دور عضو یوسانگ حلقه کرد.
یوسانگ نفس عمیقی کشید و چشماش رو بست و دستش رو به سمت پشت برد و دوش رو باز کرد.
بدن جفتشون توی چند ثانیه خیس آب شد و یوسانگ به موهای خیس سونگهوا چنگ محکمی زد و به بدن و شکمش موجی داد.
سونگهوا ارتباط چشمیش رو ثانیه ای قطع نکرد و دستای مردونه اش رو روی کشاله رون یوسانگ کشید و عضو سرخ شده یوسانگ رو مک زد.
یوسانگ موهای خیسش رو از جلوی صورتش زد کنار و دوتا دستش رو قاب صورت سونگهوا کرد.
یوسانگ: حس میکنم دارم میسوزم.
سونگهوا خنده ای کرد و دستش رو از بین پای یوسانگ رد کرد و آروم لای بوتش برد.
با انگشت وسطش حفره یوسانگ رو لمس کرد و همین کار باعث شد ناله بلند یوسانگ توی کل حموم بپیچه.
سونگهوا توی یک حرکت کل بدن یوسانگ رو چرخوند رو به دیوار کوبیدش.
یوسانگ با حس سرمای دوباره دیوار روی قفسه سینه اش، مور مورش شد و روی دیوار بخار کرده حموم نفس نفس زد.
کمرش رو گود کرد و بوتش رو به سمت عقب برد و کمی سرش رو چرخوند و خمار به سونگهوا خیره شد.
سونگهوا اسپنک های محکمی به بوت خیس یوسانگ زد و با دستاش بین بوتش رو باز کرد.
زبونش رو به خوبی خیس کرد و روی حفره یوسانگ کشید و به بازی گرفتش.
یوسانگ بی قرار ناله کرد و دستش رو به سمت عقب برد و سر سونگهوا رو به بوتش فشار داد.
سونگهوا زبونش رو وارد حفره یوسانگ کرد و سعی کرد حفره یوسانگ رو آماده کنه.
وقتی حفره یوسانگ باز تر شد، زبونش رو بیرون آورد و انگشت وسطش رو واردش کرد و بلافاصله انگشت دوم هم واردش کرد.
یوسانگ سرش رو به عقب برد و به سقف خیره شد و چشماش رو بست.
آب گرم روی کل صورتش ریخت و یوسانگ ناخوناش رو روی دیوار بخار کرده کشید. حتی دیگه توانایی ناله کردن نداشت. اون حس سرما و گرما داشت دیوونش می‌کرد. قفسه سینش غرق سرما بود ولی پایین تنش داشت آتیش می‌گرفت.
یوسانگ کلافه ناله کرد و ملتمسانه زمزمه کرد.
یوسانگ: سونگهوا... بسه... برو سر اصل کاری...
سونگهوا نیشخندی زد و بعد از چند ضربه شدیدی که با انگشتاش به حفره یوسانگ زد، به سمت عقب رفت و روی لبه وان نشست.
با چشمای گرگیش به بره روبه روش خیره شد و با صدای بم زمزمه کرد.
سونگهوا: اگه اصل کاری رو میخوای برام زیر دوش برقص.
یوسانگ که همین الانشم کل پاهاش ضعف کرده بود و نبض حفره اش داشت دیوونش می‌کرد، چرخید و موهاش رو به سمت بالا داد.
بدون اینکه شکایتی بکنه، به بدنش موجی داد و زیر آب شروع کرد به رقصیدن.
دستاش رو روی بدن سرد و گرمش کشید و بوتش رو به چپ و راست حرکت داد.
کمی چرخید و دستاش رو روی دیوار گذاشت و بوت قرمز شدش رو حرکت داد و روی زمین نشست و دوباره بلند شد.
سونگهوا هرلحظه بیشتر محو حرکات یوسانگ میشد و عضوش سخت تر از قبل میشد.
یوسانگ دوباره به سمت سونگهوا چرخید و همینطور که می‌رقصید به روی زمین نشست. با چشمای خمار به سمت سونگهوا رفت و وقتی جلوی بدنش قرار گرفت از روی زمین بلند شد.
دستای سونگهوا رو روی پهلوهاش گذاشت و به رقصیدن ادامه داد.
یوسانگ جوری داشت حرفه ای می‌رقصید که انگار سال ها توی بار کار کرده بود. سونگهوا نمیتونست حتی یک ثانیه نگاهش رو از روی بدن یوسانگ برداره.
یوسانگ موج حرفه ای به شکم و بوتش داد و پشتش رو به سونگهوا کرد و روی پاهاش نشست و بوتش رو به عضو سخت شده سونگهوا مالید.
دستش رو به سمت عقب برد و پشت گردن سونگهوا گذاشت.
سرش رو کمی چرخوند و همینطور که خودش رو به سونگهوا می‌مالید آروم لب زد.
یوسانگ: هنوز نمیخوای بریم سر اصل کاری؟!
سونگهوا نیشخندی زد و دستش رو زیر بوت یوسانگ برد و کمربندش رو باز کرد و دی.کش رو از لای باکسر و زیپ شلوارش بیرون آرود.
سونگهوا: بزار ببینم روی دی.ک منم میتونی همینقدر خواستنی برقصی یا نه.
یوسانگ لبخند خماری زد و کمی بوتش رو آورد بالا و عضو سخت شده سونگهوا رو روی حفره اش تنظیم کرد و روش نشست.
چشماش رو بست و لبخندی روی لباش نشست و ناله ای کرد.
یوسانگ: دیگه بوتم به راحتی دی.کت رو توی خودش جا میده.
یوسانگ دوباره به بدنش ریتمی داد و خودش رو بالا پایین کرد.
سونگهوا کل داغی وجود یوسانگ رو داشت حس می‌کرد و دستاش رو روی پهلو های یوسانگ گذاشت و توی بالا پایین شدن هدایتش کرد.
کل حموم پر از بخار آب شد و نفس کشیدن برای جفتشون سخت شده بود.
بدن جفتشون داشت میسوخت و عرق کرده بود.
وان سرد و دیوار سرد دیگه براشون معنایی نداشت. همه جا گرم بود اونقدر گرم که به نفس نفس افتاده بودن.
یوسانگ خودش رو شدید تر بالا پایین کرد و بوتش رو روی رون های سونگهوا کوبید.
کم کم سونگهوا هم ناله های مردونه ای کرد و پلکاش رو روی هم فشار داد. پایین تنش رو حرکت داد و هم ریتم با یوسانگ به حفره اش ضربه زد.
کمی بعد جفتشون پیچشی توی دلشون حس کردن و همزمان کا.م شدن و بدن یوسانگ توی آغوش سونگهوا لرزید.
سونگهوا ناله بلندی کرد و خودش رو توی حفره یوسانگ خالی کرد.
پاهای لرزون یوسانگ رو ماساژ داد و بدن خسته یوسانگ رو توی بغلش گرفت.
سونگهوا: الان وقت خسته شدن نیست. باهات هنوز کلی کار دارم.
یوسانگ تا خواست مخالفت کنه، سونگهوا بلندش کرد و قفسه سینه اش رو به دیوار کوبید و دی.کش رو وارد یوسانگ کرد و محکم بهش ضربه زد.
یوسانگ بین فریاد زدن هاش به سختی لب زد.
یوسانگ: لعنت...بهت...وحشی.
سونگهوا با لذت خنده ای کرد و کل گوش یوسانگ رو بین لباش گرفت و مک زد و با هیجان زمزمه کرد.
سونگهوا: وقتی اینجوری عصبی میشی بیشتر دلم میخواد لمست کنم.
گوش یوسانگ رو با تمام وجود مک زد و عضو دوباره سخت شده یوسانگ رو بین دستاش گرفت و مالید.
....
ممنون میشم ازم حمایت کنید
خیلی حرفا دارم اما دلم نمیخواد توی این چپتر بگم❤️
پس منتظر چپتر بعدی باشید.

Sit In front Of me For sixty Days | Ateez Where stories live. Discover now