^PART TWENTY ONE^

265 65 81
                                    


سلام نارنجی‌ها... حالتون چطوره؟

لوهان واقعا خیلی ذوق داشته که زودتر برگرده و نشونتون بده چه پدر فوق‌العاده‌ایه... شما چی؟ دلتون برای این عموی استثنایی تنگ شده‌بود؟

امیدوارم از خوندن لایف لذت ببرید. ستاره‌ی نارنجی یادتون نره.

و اینکه اگه کسی مایله یه پوستر برای لایف درست کنه... حتما توی تلگرام بهم پیام بده. بوس بوس...

دوستتون دارم

********🧡*******

نگاهی به ساعت انداخت... اونقدرها هم دیر وقت نبود. پس از جا بلند شد و سویچ ماشینش رو از روی میز برداشت.

-کجا؟

+مینا من بزرگ شدم نباید به ت...

+آه راست میگی تو بزرگ شدی. چطوره کارت‌های اعتباریت رو تحویل بدی و از فردا خودت بری سرکار؟

لوهان لبخندی زد و سمت پدرش چرخید. پاهاش رو کنار هم جفت کرد و دست‌هاش رو روی هم گذاشت و مودب ایستاد.

-دارم میرم پیش سهون... کت و شلوارش رو به گند کشیدم میرم جبران کنم و یه کت و شلوار براش بخرم. بعدش شاید تو یکی از این چادرهای خیابونی شام بخوریم تا مثلا فکر کنه واو چه بچه پولدار متفاوتی که جای رستوران‌های لاکچری تو همچین فضای صمیمی‌ای شام میخوره. بعدش هم می‌رسونمش خونه‌ش و شاید وقتی خواست پیدا بشه مچش رو بگیرم تا مجبور بشه سمتم برگرده اون وقت خیلی آروم میرم طرفش و وقتی چشم‌هاش رو بست با لبخند نگاهم رو از لب‌هاش می‌گیرم و پیشونیش رو می‌بوسم تا بدونه من خیلی جنتلمنم و بدون اینکه خودش بخواد از حدم فراتر نمیرم.

همه‌ی اون حرف‌ها رو یک نفس گفت. با تموم شدن صحبتش با یک نفس عمیق ریه‌های به هم چسبیده‌ش رو از اکسیژن پر کرد. مینا با حالت متفکری نگاهش می‌کرد.

+سناریوی خوبی بود... فقط بعد از اینکه پیشونیش رو بوسیدی خیلی سریع عقب نکش. تو فاصله‌ی نیم سانتی از صورتش چند لحظه‌‌ای بمون و گرم نفس بکش طوری که نسیم خنکی که از سینه‌ت بیرون میاد روی لب‌هاش بشینه.

ابروهای لوهان کمی به هم نزدیک شد.

-چطوری گرم نفس بکشم وقتی قراره یه نسیم خنک روی لب‌هاش بشینه.

+اینم من باید یادت بدم؟ خودت یه فکری به حالش بکن.

لوهان شونه‌ای بالا انداخت و از ساختمان بیرون زد. به سمت ماشینش رفت. به محض روشن کردن ماشین صدای بلند ضبط که یکی از آهنگ‌های ردولوت رو پخش می‌کرد باعث شد ترسیده توی جاش بپره. صدای ضبط رو به سرعت کم کرد و از خونه بیرون زد. آهنگ‌هاش اصلا مناسب یه دیت ماشینی نبود. باید یه چیز تاثیرگذار پیدا می‌کرد.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Feb 14 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Life Without PenisWhere stories live. Discover now