In The Colour Of Acacia

/معرفی کارکترهای به رنگ اقاقیا/

In The Colour Of Acacia

سلام شکوفه‌های بادومم، امیدوارم حالتون خوب باشه! من خیلی طرفدار این توضیحات اول فیکشن نیستم و ترجیحاتم اینه که توی داستان، این گره‌ها براتون باز بشه؛ اما چون نمی‌خوام خیلی داستان رو با پیچیدگی جلو ببرید، این توضیحات رو اضافه می‌کنم.

∆ بند یک: این دنیا، دنیای امگاورس نیست: دنیای گرگینه‌ها و قوانین خودشونه. انسان‌ها و گرگ‌ها در کنار همدیگه طی یک صلح‌نامه زندگی می‌کنن و علناً به همدیگه کاری ندارن‌. عیسی به دین خود، موسی به دین خود.

∆ بند دو: ما توی این داستان چیزی به عنوان هیت، رات، نات و اسلیک نداریم؛ در ازاش ما فحل رو داریم که مختص به تموم حیواناته. آلفا، بتا و امگا داریم؛ اما امگای مرد نداریم. تنها جنس مونث داستان توانایی بارداری داره.

∆ بند سه: سه دسته گرگینه وجود داره. گرگ‌های وحشی که نژادشون تبدیل‌شونده‌ست، خوی حیوانی‌شون بر انسانی‌شون چیره‌ست و تمایلی به زندگی شهری و همراه آدم‌ها ندارن. گرگ‌های معمولی، همون گرگ‌هایی هستن که کنار آدم‌ها زندگی می‌کنن و در آخر گرگینه‌های سلطنتی که فقط قشر رهبریت رو به عهده دارن.

∆ بند چهار: گرگ‌های معمولی آلفا ندارن و فقط یک آلفا توی شهره که اون هم آلفای سلطنتی و وارثشه؛ درکل فقط یک آلفا اون هم برای رهبر بودن وجود داره. درست مثل امگاها که تنها برای جفت‌شدن با آلفاها به‌دنیا میان و این یکی از توازن‌های طبیعته.

∆ و بند آخر، گرگ‌ها چه بتا، چه امگا و چه آلفا، معمولی و وحشی و سلطنتیش، همه‌شون از لحاظ ابعدادی، بزرگ‌تر و ورزیده‌تر از آدم‌هام؛ چون گرگن و این طبیعتشونه.

کیم تهیونگ، ۲۰ ساله، انسان

یاغی، ۲۸ ساله. آلفای وحشی.

مینگیو، ۲۴ ساله. گرگ بتا

هیونگ‌شیک، ۳۰ ساله. وارث سلطنت

یونگ‌می، ۲۴ ساله. امگا