|لخت‌شو|

2.9K 433 216
                                    

شـَفا؛:صدای خودش بود! همون صدایی که آرامش از روان آروم پسرک مونعنایی گرفته بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

شـَفا؛:
صدای خودش بود! همون صدایی که آرامش از روان آروم پسرک مونعنایی گرفته بود. گرگ آلفا که بی‌رحمانه جسمی رو به کمدهای فلزی و سنگین مرکزی رختکن می‌کوبید، از حرکت ایستاد؛ طعمه شکار کرده بود، درست مثل چند شب پیش! لیسی به لب‌هاش زد و به قامت کوچیک آدم کوچولوی راهرو نگاه کرد؛ لباس‌های گشاد و لخت روی تنش نشسته بودن و بیشتر از همیشه، تن تکیده و ظریفش رو نشون می‌دادن.

لرزش محسوس پسر رو دید و نیشخندش عمیق‌تر شد. درحالی‌که تن برهنه‌ی گرگ بیچاره‌ای میون دست‌هاش درحال دریدن بود؛ اما ترسوندن اون انسان که روح پاکش، خالی از دیدن خشونت و ناآشنا با خوی حیوونی یاغی بود، بیشتر راضیش می‌کرد! ضربه‌ای درون بدن گرگ برهنه با پایین‌تنه‌ی شق‌شده‌اش وارد کرد و هم‌زمان با بلند‌شدن ناله‌ی خفه‌ی اون گرگ و برخوردش با کمدها، خیره به سر پایین‌افتاده‌ی پسر،دستوری غرید:
- سرت رو بگیر بالا و نگاه کن!

نمی‌خواست نگاه کنه؛ حتی شنیدن صدای برخورد بدن‌های برهنه و ناله‌های خفه‌ای که با بوی کام ،رایحه‌ی تندی که با بوی غلیظ کلر قاطی شده بود هم حالش رو خراب می‌کرد. چشم‌هاش نمی‌تونست بدن‌های برهنه‌ای رو ببینه که توی هم پیچ می‌خوردن و گوش‌هاش هم تاب شنیدن ناله و غرش رو نداشتن. 
- گفتم سرت رو بگیر بالا!

یاغی بود! فریاد زد و پسر رو مجبور به نگاه‌کردن. لذت می‌برد از به‌تاراج‌بردن معصومیت درون چشم‌های گرد و مشکی پسر توی سحرگاهی که هنوز گرگ‌ومیش آسمون ،نوری به داخل رخت‌کن پرتاپ نمی‌کرد. 

سرمای چشم‌های یخ‌زده‌ی گرگ ،نگاه گرمش رو سوزوند. آتیش گرفت و تنش سوخت؛ ولی نوک انگشت‌هاش از سرما بی‌حس شد و قلبش یخ زد. با هرپلکی که می‌زد، بدن گرگ به تاراج می‌رفت و زیر ضربات پایین‌تنه‌ی یاغی پیچ‌ می‌خورد.

وحشت و ترس توی سلول‌های تنش خونه کرد و سر جاش میخکوب شد. صحنه‌هایی که دیده بود، از بیرون‌کشیده‌شدن روده‌های غرق خونی که اون شب از شکم اون گرگ دید دردناک‌تر و وحشتناک‌تر بود. یاغی وحشتناک بود، حقیقت داشت؛ جمله‌ای که یونگ‌می و مینگیو توی گوشش خوندن، عین واقعیت بود و این واقعیت جلوی چشم‌های تهیونگ حضور داشت.

In The Colour Of AcaciaWhere stories live. Discover now