_ تو به تهشانی گول دادی گفتی ددی میاد ولی دروخ گفتی.
_ نه نه تهسانم من هیچ وقت بهت دروغ نگفتم، پسرم من راستش رو بهت گفتم.
_ بشه ها گفتن ددی تهشانی مرده و پاپا دروخ میگه.جیمین به قدری ناراحت بود به قدری ناراحت بود که فقط خدا خدا میکرد اشک راهش رو پیدا نکنه.
باید قوی میبود باید گریه نمیکرد. پسرش داشت نگاهش میکرد. جیمین برای تهسان حکم کوه رو داشت و این کوه الان نباید آوار میشد._ تهسان پسرم من باید یه چیزی رو بهت بگم.
آره باید میگفت، درسته پسرش خیلی کوچیک بود اما حتما درک میکرد؛ باید درکش میکرد و میفهمید که جیمین راه دیگه نداشته، زندگی به بعضی ها سخت میگره و اون بعضی ها برای اینکه امید خودشون رو از دست ندن به خودشون میگن؛ خدا هر کی رو بیشتر دوست داره بیشتر امتحانش میکنه.
_ ببین قندَکم ما یعنی من مجبور...
با صدای تقه ای که به در خورد ادامه حرفش رو خورد و منتظر موند تا فرد پشت در وارد اتاق بشه.
_ سلام.
جونگکوک! اونجا چه کار میکرد؟
تهسان با کنجکاوی سرش رو خم کرد تا راحتتر بتونه دراتاق رو ببینه.
_ سلام! جونگکوک!
جیمین سرش رو به به معنی " تو اینجا چه کار میکنی؟ " تکون داد هر چند که جونگکوک هم بخش توجهی نکرد و کامل وارد اتاق شد و به دنبال خودش چمدونش رو کشید.
_ تهسان ددی اومده.
" واتدِفاک " چیزی بود که جیمین دلش میخواست داد بزنه.
_ ددی؟ پاپا راشت میگه ددی تهشانِ ؟
جیمین چرخید تا با تمام توان جمله پسرش رو رد کنه که با چشم های درخشانش رو به رو شد.
_ جیمین عزیزم به پسرمون بگو که من برگشتم اون من رو نمیشناسه.
_ اون...اون...جیمین دوباره به تهسان نگاه کرد و در نهایت تسلیم شد.
_ اون راست میگه، منم همین رو میخواستم بهت بگم که ددی بالاخره برگشته.
جونگکوک دسته چمدون رو رها کرد و جلوی تخت پسرش خم شد.
_ ددی دلتنگ پسرش بود خیلی زیاد.
_ راشت میگی؟تهسان داشت گریه میکرد و جیمین به سرعت به سمت جونگکوک رفت تا دلیل گریه پسرش رو متوجه بشه.
_ پسرم چی شد؟ هوم؟ ددی رو دوست نداری؟ ددی چیزی بهت گفت؟
متنفر بود که باید جونگکوک رو ددی پسرش خطاب میکرد.
_ نه ددی گول میده که که دیه نره؟ تهشانی و پاپا میترشن.جیمین و جونگکوک همزمان به هم خیره شدن و هیچ کدوم حرفی نزدن. جونگکوک باید به پسر بچه قول میداد که هرگز ترکش نمیکنه؟ میتونست همچین قولی بده؟ نفس عمیقی کشید و سرش رو تکون داد.
YOU ARE READING
і ⍴ᥙr⍴ᥣᥱ ᥡ᥆ᥙ 🍇
Fanfiction_ تو اصیل ترین شرابی هستی که هرکسی به عمرش میتونه دیده باشه ولی _ ولی؟ _ فقط میتونه دیده باشه، فقط منم که نوشیدم ازش 🎀فعلا متوقف شده🎀 __________________________________ і ⍴ᥙr⍴ᥣᥱ ᥡ᥆ᥙ 🍇 💜𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦 : 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘮𝘪𝘯 ✒𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳 : @𝘣𝘭𝘶𝘦𝘣...