༄𝐩𝐚𝐫𝐭 ⁸

438 62 27
                                    

پارت قبل نصفه بود و خودمم قصد داشتم امشب آپ داشته باشم، فقط میخواستم اذیتتون کنم بلکه اینجوری ببینم کی داره کار رو دنبال میکنه
این پارت تقدیم اونایی که به قول خودشون پارت قبل یکم فشار خوردن😌
دیگه حرفی نیست برید حالشو ببرید
ووت و کامنتم فراموش نشه عسلای من✨️

--------------------

- اگه برات سخته همین الان تمومش میکنم...

جونگکوک که تا الانم به سختی تحمل کرده بود، دستش رو بین موهای تهیونگ فرو کرد
+ انقدر حرف نزن و زود باش...

وقتی رضایت پسر رو گرفت، دستش رو به نرمی از روی شکمش عبور داد و از روی حوله، به عضو سخت شده پسر چنگی زد. همین کارش کافی بود تا جونگکوک ناله تو گلویی کنه و قوسی به کمرش بده.

با این حرکتش، بدون اتلاف وقت، حوله‌ رو کنار زد و به عضو ملتهب و سیخ شده پسر که سرش با پریکام خیس شده بود نگاهی انداخت. نیشخندی زد. سرش رو کج کرد و به صورت خیس از عرق جونگکوک نگاهی انداخت

دستش رو دورش حلقه کرد و با شستش فشاری به سرش وارد کرد. جونگکوک واقعا دیگه مغزش خالی شده بودو فقط به لمس دست‌های پسر فکر میکرد. حس میکرد دیگه طاقتش تموم شده و این کند بودن تهیونگ اصلا باب میلش نبود
ناله‌ای زیر لب کردو لبش رو به دندون گرفت
+ فاااک اذیتم نکن دیگه تهیونگ

تهیونگ زانوهاش رو دو طرف بدن جونگکوک گذاشت‌و شلوار و باکسرش رو همزمان بیرون کشید
دیدن جونگکوکی که با اون تن سفید و گونه‌های سرخ زیرش در حال پیچ و تاب خوردنه به اندازه کافی برای سخت شدن عضوش کافی بود

به محض خارج شدن دیکش و برخورد هوای سرد اتاق بهش، هیسی کشید. روی پسر خم شد و بوسه‌های ریزی روی گردنش کاشت
همزمان، عضو خودش رو به عضو جونگکوک رسوند و انگشتاش رو دور هر دو پیچید.
جونگکوک بخاطر حس دیک تهیونگ روی عضو خودش، با لذت ناله‌ای کرد و چنگی به ملحفه زیرش انداخت

باورش نمیشد فقط با همون برخورد همچین حسی زیر دلش بپیچه. دستش رو دور گردن تهیونگ پیچید و اون رو به خودش نزدیک کرد
لباش رو به دندون گرفت و زبونش‌ رو وارد دهنش کرد
تهیونگ بدون مقاومتی شروع به بوسیدن پسرک کرد
و با کمک خیسی که ناشی از پریکام جفتشون بود دستش رو روی عضو خودش و پسر زیرش بالا و پایین میکرد و گاهی انگشت شستش رو روی کلاهک دیک جونگکوک بصورت دورانی میکشید

حرکت عضواشون روی هم و دستای گرم تهیونگ فقط داشت هر لحظه حال جفتشون‌ رو بدتر میکرد و دمای اطرافشون‌‌ رو بالاتر میبرد
جونگکوک ناله‌ای تو دهن تهیونگ کرد. بخاطر لذتی که کل بدنش رو گرفته بود، نتونست بوسه‌شون رو ادامه بده و سرش رو از پشت به تخت کوبید
پر شدن عضوش و لرزش پاهاش فقط یچیز رو بهش میگفتن
- من... عاااه من دارم... م-میام

༄𝐂𝐨𝐯𝐞𝐫 𝐔𝐩 'ᵛᵏᵒᵒᵏ'Where stories live. Discover now