part15: انعکاس اینه

11 3 7
                                    

(سلام قابل توجه خواننده هایی که فقط روحن نظر نمیدن روح نباشین نظر بدین من انگار دارم برای خودم مینویسم برای این پارت تهیونگ رو با عکس بالا تصور کنید ممنون)

_پدر سموئل درحال عبادت بود که رزا امد پیشش

_پدر

_سموئل برگشت و رزا رو دید

_رزا حالت خوبه

_پدر میتونم باهاتون حرف بزنم

_البته دخترم

-پس داری میگی که خواب دیدی همسر شیطان شدی

_بله پدر و این منو خیلی میترسون حس میکنم قراره این بلا سرم بیاد

_رزا شروع به گریه کرد

_دخترم همچنین اتفاقی نمی افته بهت قول میدم

_جیمین و تهیونگ با هم. داشتن تو روستا قدم میزدن

-تهیونگ نمیخوای بگی امودوسیاس چرا داره این کارو میکنه

-خودمم نمی دونم جیمین

_اصلا میتونی شکستش بدی

_نمی دونم جیمین مغزم کار نمیکن

-هییی

*فلش بک (جهنم)

-با عصبانیت داشت راه میرفت و روبه لیلیت کرد

_ چند بار بهت گفتم نباید بدون اجازه من کسی رو بکشی

-اخه تهیونگ اون زیادی رو اعصاب بود

-بازم نباید بدون رضایت من کاری میکردی اگه دفعه بعد بدون من کاری کردی مطمئن باش کاری میکنم که پشیمون بشی

-باشه تهیونگ. هرچی. تو بگی

*پایان فلش بک

_سوجین داری چیکار میکنی

_ا جونگ کوک تویی داشتم درمورد مراسم شیطان پرستی تحقیق میکردم

-چیزی نصیبت شد

_اره

_سوجین یه عکس به جونگ کوک

Ups! Ten obraz nie jest zgodny z naszymi wytycznymi. Aby kontynuować, spróbuj go usunąć lub użyć innego.

_سوجین یه عکس به جونگ کوک. نشون داد

_این عکس رو. ببین

_جونگ.کوک.با تعجب به عکس. نگاه کرد

eternal darkness Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz