part17: عروس شیطان 2

10 2 15
                                    

*(امودوسیاس خونه سموئل 11.30 p. M)

_رزا به پدرش نگاه کرد که داشت از در میرفت بیرون

-پدر کجا داری میری

-رزا دخترم

_دستاشو روی پاهای رزا گذاشت

_بله پدر

-ازت میخوام هر صدایی که شنیدی از خونه بیرون نری باشه

_پدر ولی چرا

-همینجا بمون اصلا ازخونه بیرون نرو حتی کوچیک ترین صدایی هم شنیدی اهمیت نده

_ولی اگه اون صدا به من حمله کن چی

_در اتاقت رو قفل کن و دعای که بهت یاد دادم رو بخون بابا زود میاد خونه

_باشه پدر هرچی شما بگین

-دختر خودمی

_سموئل دست دخترش رو بوسید و از خونه بیرون رفت

_تهیونگ داری کجا میری

-دارم میرم لیلیث رو پیدا کنم

_تهیونگ اون معلوم نیست کجا خودشو غایم کرده

-بالخره که خودش رو نشون میده

-تهیونگ فکر. میکنی لیلیث به حرفت گوش میده ؟ اون بدتر میکن

_ایندفعه دیگه باید بکشمش

-تهیونگ صبر کن

-جیمین دست تهیونگ رو گرفت

-تهیونگ اون هرکاری میکن تا تورو بدست بیاره اون عاشقت میفهیمی

-میدونم براهمین میخوام بکشمش

-تهیونگ

_لیلیث همین الان بیا بیرون یا بهتره بگم امودوسیاس بیا بیرون

_یکی از همدست هاش امد بیرون

_ارباب

-واقعا فکر کردین می تونید منو دست بندازین

_این راهی که خودتون انتخاب کردین قربان

_من شمارو تبعید کردم چون از دستورات من سرپیچی کردین الان هم نمی دونم چطوری از اون دروازه فرار کردین بهم بگو چطوری اون دروازه رو باز کردین

_بشکن زد و از کف دستش اتش بیرون امد

وگرنه همینجا سرتو قطع میکنم

_اینو باید خودتون از رئیس بپرسین

_این حرفو زد سریع فرار کرد

_هی صبر کن

_هی صبر کن

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.
eternal darkness Où les histoires vivent. Découvrez maintenant