معلم وارد کلاس شد و جونگکوک با صدای بلندش، همه رو مجبور کرد که به احترام معلم از جاشون بلند بشن.
متاسفانه، نمایندهی قبلی نتونسته بود از پس بچهها بربیاد و معلمشون، تصمیم گرفته بود کسی رو با جذبهی بیشتر برای نماینده بودن انتخاب کنه.
و مشخصا کی بهتر از جئون جونگکوکی که کاپیتان تیم هندبال مدرسهشون بود و چیزی از جذبه کم نداشت.
نیمکتی که جونگکوک پشتش مینشست، همیشهی خدا خالی بود، چرا؟ چون قد و قوارهی جونگکوک نمیگذاشت کس دیگهای کنارش جا بشه، و مطمئن باشید همین موضوع برای اینکه شما زیر جذابیتش خفه بشید کافیه.
جونگکوک بر خلاف بچههای خرخونشون، از اول کلاس نشستن متنفر بود و البته که همین آخر کلاس بودنش، یک نکته مثبت به حساب میاومد چون میتونست مثل یه عقاب، همه رو زیر نظر داشته باشه و اگه کسی دست از پا خطا کرد، حسابش رو برسه.
معلم نگاه تشکرآمیزی به جونگکوک کرد، انگار که از انتخاب اون به عنوان نماینده راضی بود.
وسایلش رو روی میز گذاشت و عینک روی بینیاش رو با انگشت وسط بالا داد:
- خب، برای امروز یه سورپرایز داریم بچهها. حدس میزنید چی میتونه باشه؟
معلم با شوق و ذوق پرسید و بچه ها پوکر بهش نگاه کردن.
- قراره ولمون کنین بریم خونه؟
یکی از بچه ها پرسید و جونگکوک تقریبا رو بهش غرید.
از اونجایی که هیچکدوم از بچه ها حدس درست و حسابیای نداشتن، جونگکوک خودش رو موظف میدونست که جواب معلم رو بده:
- دانش آموز جدید داریم آقای سئو؟
معلم رو به جونگکوک لایک نشون داد:
- آفرین جونگکوک! یه امتیاز مثبت برای تو!
بچه ها زیر لب غرغر کردن، محض رضای خدا معلمشون برای مزخرفترین و بیهودهترین چیزها امتیاز مثبت در نظر میگرفت و نکته ی جالب توجه اینجا بود که، هرکاری که جئون جونگکوک انجام میداد، شامل امتیاز مثبت میشد.
- خب، همونطور که جونگکوک حدس زد، و درست هم گفت، امروز یه دانش آموز جدید داریم! خیلی باید خوشحال باشید نه؟
هیچ صدایی از کلاس بلند نشد.
- دانش آموز جدید! لطفا بیا تو.
معلم تقریبا داد کشید و بعد از باز شدن در کلاس، شخص مذکور وارد کلاس شد.
بچهها با دیدن دانش آموز جدید، حالت سکوت خودشون رو شکستن و هو کشداری کشیدن.
- جون بابا!
- خوشگل!
- اسمت چیه؟
جونگکوک دوباره رو به بچهها پرید و ازشون خواست ساکت شن.
YOU ARE READING
Mr.Teacher [ChangJin/KookV]
Fanfiction[آقای معلم] [هرکسی رنگین کمون خودش رو میبینه🌈] ____ هیونجین توی مدرسه بچهی شر و شیطونی بود. تمام سالهای مدرسه رو آتیش سوزونده بود و بلا سر معلمهاش آورده بود. خصوصاً توی سال آخر و به آقای سئو، معلم فیزیک بیچارهاش، که سال اول تدریسش بود. حال...