*این پارت یکم اسمات داره اگه خوشتون نمیاد نخونید*
.
.
.
.Art Deco_Lana Del Rey🎶🎧
------------------
کنارش توی تخت دراز کشیده بودم و تنها کاری که میکردیم زیر نظر گرفتن اجزای صورت همدیگه بود. به لب هاش زل زده بودم که یهو با لحنی که خنده قاطیش شده بود شروع به حرف زدن کرد:- خدایا چرا همش انجامش میدی؟
یهو حواسم جمعش شد:
- هوم؟ چی رو؟
خندید و ادامه داد:
- یعنی خودت متوجهش نشدی؟
منتظر بهش نگاه میکردم. تک خنده ای کرد و ادامه داد:
- وقتی به لب هام خیره میشی فقط چند ثانیه طول میکشه تا بعدش لب هات رو روی هم فشار بدی و بعدش زبونت رو بکشی روشون. منظور خاصی پشت این حرکتته؟
ابرویی بالا دادم و با شیطنت گفتم:
- خب راستش تصور میکنم که میبوسمت و بعدش لبم رو زبون میزنم تا تمام اون طعم خیالی توی رویاهام رو بچشم. مشکلی داره درباره بوسیدن دوست پسرم خیال پردازی های درتی بکنم؟
سری به چپ و راست تکون داد و کمی بهم نزدیکتر شد. هوا رو از لابه لای لب ها و دندون هاش داخل کشید و با چشم های خطی زمزمه کرد:
- خدا میدونه اگه فقط یک ذره، فقط یه کوچولو حست میکردم باهات چیکارا میکردم...
یکم بهش نزذیکتر شدم و آروم زمزمه کردم:
- هوممم... بهم بگو باهام چیکار میکنی؟
صورتم رو با دقت نگاه میکرد و با همون لحن زمزمه وارش ادامه داد:
- خب اولش با پیچوندن تار موهات که مطمئنم خیلی نرمه شروع میکردم. میدونی، یه جوری دور انگشت هام میپیچوندمشون که تمام دستم رو بپوشونن. انقدر دستم رو لا به لای موهات میکشیدم تا این چشم ها کم کم به دو تا خط تبدیل بشن...
انگشت هاش رو روی یقه تیشرتم کشید. جدی توی چشم هام نگاه کرد و با صدای تقریبا بمی گفت:
- هوا گرمه. گرمه اینطور نیست؟
منتظر جوابم نموند و گفت:
- آره میدونم گرمته. خجالتی نباش. میتونی لباست رو در بیاری. میخوای کمکت کنم؟
نیم خیز شد و لبه تیشرتم رو به بالا هل داد. بی اختیار دستم سمت لباسم رفت و سریع از تنم درش آوردم. روی آرنجش تکیه زده بود و به بدنم نگاه میکرد. لبش رو زبون زد و گفت:
YOU ARE READING
Blue Dimension
Fanfictionتو پیدام میکنی. شاید جایی غیر از اینجا. ولی پیدام میکنی. کاور فف عوض شده. گمش نکنید♡ هر هفته بین یک تا دو پارت اپ میشه* -kim