ووت و کامنت فراموش نشه
فعلا براش شرط نمیذارم ✨️🥂
خودتون باهاش مهربون باشید😈🔞🦋✨️🦋✨️🦋✨️🦋✨️🦋
پاهاش رو از دو طرف به میز بسته بودن
احساس میکرد دیکش داره زیر تنش پرس میشه
طنابی که از دور سینه اش رد شده بود دستاش رو به قلاب روی سقف وصل میکرد
طناب روی گردنش نفسش رو میبرید و هر بار باعث میشد به این فکر کنه شاید بهتر باشه بذاره موهاش بلند بشه تا طناب رو به موهاش گره بزنن ... اما خب ، همیشه تا کمی بلند میشد اعصابش رو بهم میریخت و دوباره کوتاهشون میکرد ...شو راه افتاده بود
جلوی چشم های حریص و نیشخند های کثیفشون طناب ها گره زده شد ...بدن سفید و بی نقصش رو بعد از یک هفته دوباره آماده طرح اندازی کرده بود
فقط امیدوار بود کسی که قراره باهاش شب رو بگذرونه فیتیش های کثیف و وحشتناک نداشته باشه
هیچ دلش نمیخواست دوباره کشاله رونش به عمق دو سانتی متر شکاف برداره و با مصیبت ردش رو از بین ببره ...
یا هیچ علاقه ای نداشت که باسنش بشه مخزن ادرار بقیه ...
بیش از همه از این حس داغی و پر بودن حالش بهم میخورد !زن و مرد ها ، پر از افاده و حس برتر بودنی که نمیدونست از کجا اوردن رو به روش نشسته بودن ... شاید البته این حس برتر بینی بخاطر جیب پر پولشون بود ... اما خب از نظر بکهیون هیچکدوم فرقی نداشتن
چون اونا بیشتر از بک احساس نیاز داشتن ...
باید زود تر شروع میکردن
شب کوتاه بود و جمعیت زیاددو سه نفر دیگه رو هم وارد سالن کردن
پسرایی که قلاده به گردن داشتن
یا دست و پاشون با طناب بسته شده بود و روی زمین افتاده بودن
یا پسرایی که کت بوی و پاپی بوی بودن ...امشب بخاطر جمعیت ، تم خاصی نداشت
برای همه جور سلیقه ای امشب جا بود ...به هر حال میز بزرگ برای اون بود ...
مرکز توجه !بالاخره ژانگ سر و کله اش پیدا شد ...
قبل از اون که حرفی بزنه
دستش رو روی پای راست بکهیون کشید و اجازه داد دستاش تا روی بوت سفیدش تجاوز کنه ...
ضربه ی نسبتا محکمی به بوتش زد و ناله بکهیون رو بیرون آورد_به شب های Orgy's public خوش اومدید ... اینجا هر چیزی تا ساعت ۱۲ آزاده ... میتونید بچرخید و بیبی بوی مورد علاقتون رو پیدا کنید تا بعد از نیمه شب اون رو فقط برای خودتون داشته باشید ...
بعد از تموم شدن حرف ضربه دیگه ای به باسن بک زد ...
پرس شدن دیکش هربار ناله اش رو در میآورد_بیبی استار امشب رو بخاطر تعداد زیاد متقاضی به مزایده میذاریم پس سر کیسه ها رو شل کنید ....
YOU ARE READING
Come For Me🤍
FanfictionName : Come For Me " برای من بیا " Gener : Romance.Fluf.Comedy.Smut🔞 . FamilyProblems.Drama . Couples : ChanBaek , HunHan خلاصه : چانیول مرد ۳۸ ساله ای که استاد دانشگاه هانگوک بود به همراه پسر ۱۷ سالش ، میشد گفت تنهایی زندگی میکردن .چا...