Part 2

468 78 35
                                    

ووت و کامنت فراموش نشه
فعلا براش شرط نمی‌ذارم ✨️🥂
خودتون باهاش مهربون باشید😈🔞

🦋✨️🦋✨️🦋✨️🦋✨️🦋

با کرختی و بی‌حالی ناشی از ارگاسمش یه گوشه نشسته بود و ملحفه ای رو روی تنش کشیده بود .... چی میشد اگه ستاره فاکی امشب اون نبود و میتونست چشماش رو ببنده و رویای سیاه بیینه؟!

اوه ، صبر کن ... حتی اگه امشب ، شب اون هم نبود باید تو باقی اتاقا سر میکرد ... لااقل الان اتاق وی آی پی نصیبش شده بود و میتونست بعد از خواب رفتن اون فاکر های لعنتی روی تخت های نرمشون ، بخوابه و یه چند ساعتی رو از خوابیدن لذت ببره البته اگه در اخر بیهوش نمیشد ....

+هی بک ... برو آماده شو ! تو اتاق ۶۱۰۴ شام امشب منتظرته!

صدای کریه و گوش آزارش آرامش نداشته اش رو بهم زد و به چه دلیل کوفتی فکر میکرد خیلی با نمکه؟!

+مشتری امشبت خیلی خاصه ، پشیمونش نکن ، پس یه دوش بگیر بعد برو پیشش ...

اهمیتی نداد و بیشتر تو جاش فرو رفت و خوش رو زیر ملحفه پوشوند ... همون لحطه ملحفه با شتاب از روش کشیده شد و مجبور شد هیون کوچولو رو پشت دستاش قایم کنه؟! هی بیخیال!!! کی بود که این جا برهنه ندیده باشدش؟! بی اهمیت به خرطوم فیل کوچولوش که با هر تکون مثل ژله به هر طرف میچرخید پاشد و تا خواست سمت اتاق بره دوباره صدا متوقف کرد

+گفتم اول حموم ، بیون بک ! جنده های خوب با یه بار گفتن می‌فهمن!

بعد دوباره با تمام بی نمکیش خندید و نیشخند مزاحم و تمسخر آمیزی زد . ناراحت؟! خب به کون پنبه ایش!!! مگه اون الان واقعا یه جنده نبود؟!

_هاتوکه!؟ من یه جنده سرکشم!

دهن کجی کرد و خودش رو داخل حموم انداخت ! لااقل یه مدت دیگه کسی کاری به کارش نداشت!

زیر دوش ایستاد و آب رو باز کرد .... با هجوم آب سرد کع نه یخ ، روی سر و بدنش ، نفسش برید و جیغ خفه ای کشید .... نمیدونست چند وقت دیگه باید بگذره و چند بار دیگه باید به فاک بره تا بفهمه آب کوفتی این جا از آب تو یخچال سرد تره ، تا اینجور هر دفعه سکته اش نزنه

از عمد آب حموم این قسمت سرد بود تا کسی هوس بیشتر موندن و لش کردن به سرش نزنه و زود خودش رو خلاص کنه .
خب الان فقط ۵ دقیقه وقت داشت برای استراحت . آب توی حموم روی ربع ساعت تنظیم کرده بودن و همینقدر مهلت برای شست و شو هر نفر بود .بعد چند ثانیه استراحت سر پا تقه ای به در خورد و آرامش نداشته اش رو بیشتر بهم زد

+هی ... سوراخ لعنتیت رو هم بشور ... کام توش نمونه یه وقت حامله شی مجبور شم دنبال بابای بچه ات بگردم !

خب چیه ؟! نکنه باز توقع میرفت ناراحت شه و بهش بر بخوره ؟! اون به این طعنه و نمک های با منظور و بی منظور عادت داشت

Come For Me🤍Where stories live. Discover now