جریان چیه چرا ووت و ریدر بهم نمیخونه⁉️
با این شرایط آپ نمیکنم دوستان 😓☝️❤️لطفا ووت و کامنت فراموش نشه ❤️
من سعی دارم چون خواننده هاش زیاده ، زود به زود و ۲ برابر اون چیزی که قرار بوده آپلود کنم پس شما هم همکاری کنید تا با هم ازش لذت ببریم 😋🤝
🦋✨️🦋✨️🦋✨️🦋
گوشی رو برداشت و سرچ ها رو دنبال کرد
از او کمک بخواهید
به چشمان او نگاه کنید
خوشبو باشید
به سرگرمی ها و علایق او علاقه مند شوید
لباسی که او دوست دارد را بپوشیدهرچی بیشتر موارد رو میخوند بیشتر گیج میشد
پس مخاطبینش رو باز کرد و به تنها دوستش، شیومین زنگ زد .-فاک یو . فکر کردم مردی !
عالی شد طبق انتظار بعد از دو سه تا بوق صداش توی گوشش پیچید و غرغر هاش رو شروع کرد . چشمی چرخوند و جواب دوست همیشه نگرانش رو داد.
+فعلا که زنده ام .
میتونست تصور کنه حتی شیومین هم برای واکنش های این مرد هیجانزده ست . اون همیشه فقط منتظر برگشت بکهیون میموند . اما حالا انگار اون هم به این مرد اعتماد کرده
-خب چطور بود ؟! دشب که اصلا جون نداشتی!
شیومین با خنده اضافه کرد و درد بکهیون دقیقا همین بود . این که خود لعنت شده اش از رابطه فقط سکسش رو یاد گرفته بود و این مرد میخواست ثابت بکنه خودش رو میخواد نه برای سکس !
+خودم رو زده بودم به خواب احمق جون . این یارو خیلی بی بخاره . توهمی هم هست میگه خیلی وقته من رو میشناسه
تصمیم گرفت چیز های حاشیه مثل اون شرط کوفتی که عامل خستگی بیشترش بود رو از گفته هاش حذف کنه فقط کافی بود تا شیومین همین رو بدونه و تا مدت ها مسخره اش کنه
-حتما باید طرف پارت کنه و تیکه تیکه برگردی که بگی سالمه ؟ حالا این یعنی چی میخوای مثل احمقا برگردی؟
حق با شیومین بود . بهش حق میداد که الان از شنیدن این که چانیول همچین فردی نیست خوشحال بشه . بکهیون اون موقع ها یا مدام بیهوش بود یا اونقدری مسکن بهش میزدن که تو حال خودش نبود و وقتی سر پا میشد که از اون افتضاح چندان خبری نبود . شیومین اون کسی بود که تمام مدت مراقبش میموند و زخم هاش رو تمیز میکرد و مراقب بخیه هاش بود
+مسئله همینه . میخوام پیشش بمونم
بکهیون با نگاهش و چشم هاش بازی میکرد . خودش هم میدونست دور شدن از این خانواده یعنی شانس دوباره زندگی کردن رو از دست دادن . نمیخواست این اتفاق بیفته. دستی به پیشونیش کشید و سرش رو به تاج تخت تکیه داد .
YOU ARE READING
Come For Me🤍
FanfictionName : Come For Me " برای من بیا " Gener : Romance.Fluf.Comedy.Smut🔞 . FamilyProblems.Drama . Couples : ChanBaek , HunHan خلاصه : چانیول مرد ۳۸ ساله ای که استاد دانشگاه هانگوک بود به همراه پسر ۱۷ سالش ، میشد گفت تنهایی زندگی میکردن .چا...