❤️ووت و کامنت فراموش نشه❤️
امیدوارم پشت سر هم آپ کردنم تاثیری روی کاهش ووت هاتون نذاره (هرچند الان هم با توجه به تعداد ریدر ها راضی کننده نیست)
🦋✨️🦋✨️🦋✨️🦋
دوباره سوال بی جوابش رو ازش پرسید
-دوست داشتیش؟
چانیول دوباره فاصله بوجود اومده رو پر کرد با این تفاوت که بکهیون میتونست کلافگی و نیشخند واضحش رو درست ببینه .
+چطوره عملی بهت نشون بدم ؟
این رو گفت و قبل از این که بکهیون بتونه همه چیز رو تحلیل کنه روی دستاش بلندش کرد درست مثل شبی که به این خونه اومده بود به استثنا که حالا مزاحمی توی خونه نبود و میدونست که راهی که چانیول میره به سمت اتاقشونه .
بی اختیار تمام بدنش از هیجان یخ کرد . دستش رو سمت کت چانیول برد و بهش چنگ انداخت .
+از این که انقدر سبکی خوشم نمیاد . بیشتر و بهتر غذا بخور !
این رو در حالی گفت که بکهیون داشت قدرت بدنیش رو تحسین میکرد و از این که مثل پر از زمین جداش کرده ذوق میکرد . از ظرفی این اصلا خون نبود . دلش میخواست از نظر چانیول هم مثل بقیه پرفکت و عالی به نظر برسه . برای همین همیشه در حال رژیم های سخت گرفتن بود و حالا مرد به نظر میرسید جدا از بدن اسکینیش ازش میخواد مراقب خودش باشه . خب ... این خیلی شیرین بود اونقدر شیرین و سرمست کننده که فقط وقتی روی تخت پرت شد به خودش اومد . نا خواسته پاهاش باز شده بود و چون شورتی زیر اون تیشرت اور ساید نداشت نمای برهنه ای از پایین تنش رو در اختیار مرد گذاشته بود و به وضوح نگاه خیره چانیول رو به پاهای برهنه اش حس میکرد پس سریعا پاهاش رو جمع کرد و سرفه مسخره ای زد . دوباره مثل احمق ها داشت واکنش نشون میداد .
+خجالت میکشی؟ پس اون پاپی هورنی که از خودش فیلم گرفته بود کجا رفته ؟!
اگه اون بکهیون قبل از حضور چانیول ، هنوز در وجودش زنده بود حتما با ناز و کرشمه میگفت "اینجاست ددی!" اما متاسفانه اون عوضی هم در بدترین شرایط پسرک رو تنها گذاشته بود
با صدای کشیده شدن صندلی به خودش اومد به چانیولی چشم دوخت که کتش رو در آورده بود و حالا داشت روی صندلی که رو به روی تخت زده بود مینشست .
این کار چانیول ناخواسته ادرنالین خونش رو زیاد کرده بود .+خب منتظرم ... !
حالا نگاه خیره و منتظر چانیول رو هم داشت . خب عالی شده بود . بیشتر احساس نا امنی و دست و پاچلفتی بودن میکرد . چانیول به وضوح داشت ازش انتقام میگرفت . به نظرش چانیول هیجانش رو فهمیده بود و حالا داشت از اون احساس به نفع خودش استفاده میکرد .
YOU ARE READING
Come For Me🤍
FanfictionName : Come For Me " برای من بیا " Gener : Romance.Fluf.Comedy.Smut🔞 . FamilyProblems.Drama . Couples : ChanBaek , HunHan خلاصه : چانیول مرد ۳۸ ساله ای که استاد دانشگاه هانگوک بود به همراه پسر ۱۷ سالش ، میشد گفت تنهایی زندگی میکردن .چا...