کیونگسو به داخل ساختمون برگشته و دوباره کنار جونگین نشسته بود. مدتی بعد چانیول هم سر و کلش پیدا شد. کیونگسو غرق صحبت با جونگین بود. چانیول چشم گردوند و با دیدن کیونگسو به طرفش رفت و بیخیال سمت دیگش نشست.
کیونگسو با مکث نیم نگاهی بهش انداخت و به ادامه بحثش با جونگین پرداخت.-کمپ تابستونی که برام توضیح دادی به نظر ایده ی خوبی میاد.
-آره میتونی خودتو هر چه سریع تر برای آزمونای ورودی دانشگاه آماده کنی. میتونی براشون وضعیتت رو توضیح بدی و مباحثی که به خاطر مشکلت نتونستی یادشون بگیری رو تو این دوره آموزش ببینی. شاید منم شرکت کنم..
چانیول که خواسته و ناخواسته به حرفاشون گوش داده بود، وسط حرف جونگین پرید و شونه ی کیونگسو رو کمی به طرف خودش مایل کرد تا توجهش رو جلب کنه و گفت:
-هی این چیزارو میخوای چیکار؟ من کلی نوت برداری کردم و همه ی مباحثو به خوبی یاد گرفتم. میتونم همشون رو کامل برات تدریس کنم. همین الانشم دارم اینکارو میکنم، پس مشکل چیه؟ نمیتونی یاد بگیریشون؟ جور دیگه ای باید توضیح بدم؟
-نه فقط دوست ندارم بیشتر از این مزاحمت بشم. تو هم زندگی خودتو داری و نمیتونی مدام بیای خونمون که...
چانیول فوری اخم هاشو توی هم کشید و وسط حرفش پرید:
-و کی بهت گفته که مزاحم منی؟
کیونگسو سعی کرد تا چانیول رو به آرامش دعوت کنه:
-بهتره بعدا راجع بهش صحبت کنیم. الان اصلا موقعیتش نیست.
-نه صبر کن ببینم...
-چانیول؟
با صدا شدن اسمش توسط یانگ می حرفش نصفه موند. برگشت و سوالی به اون دختر که روبروش ایستاده بود نگاه کرد.
-دوست داری بریم برقصیم؟
چانیول کمی جا خورد و حقیقتا خیلی تمایلی به جواب مثبت دادن نداشت ولی با دیدن قیافه ی کیونگسو و چشم های ریز شدش که مستقیم یانگ می رو هدف گرفته بود، بدش نمیومد یکم احساساتش رو قلقلک بده.
-آره حتما.
چانیول گفت و از جاش بلند شد و دستشو به طرف یانگ می گرفت و باهم به جمع زوج هایی که میرقصیدن پیوستن.
کیونگسو روشو برگردوند و به جونگین چشم دوخت.-معذرت میخوام.
جونگین کمی فکر کرد و پرسید:
-برای چی؟
-واسه اینکه هر دفعه چانیول بین صحبتامون میپره و جوری رفتار میکنه که انگار تو اصلا نیستی.
و بعد حرصی به چانیولی که دست در دست یانگ می بیخیال میرقصید نگاهی انداخت.
-کاراش خیلی رو اعصاب و لج درارن.
YOU ARE READING
Dark Mind
Fanfictionمن همه ی کلماتی که میدونستم رو فراموش خواهم کرد اما قسم میخورم تورو فراموش نمیکنم اگه صدام میتونست گذشته رو برگردونه... در گوشت زمزمه می کردم: "اوه عزیزم، ای کاش اینجا بودی!" نام⇠ذهن تاریک ژانر⇠رومنس/ درام / مدرسه ای کاپل ها⇠چانسو/ بکسو/ کایسو نویسن...