Part 27

107 14 11
                                    

۲ دسامبر-ساعت ۰۳:۰۰-سئول

+فهمیدین سیگنالش از کجاست؟
نامجون روی صندلی نشسته بود و از تکون خورد پاهاش معلوم بود که استرس و عصبانیت کل بدنش رو در بر گرفته بود و جایی برای کشیدن یه نفس آسوده نذاشته بود.
× نه هنوز یه کم صبر کن.

در همین حین  در شیشه ای با شدت باز شد ، جسم ریز جسه ای با سرعت وارد شد و محکم به شونه یونگی برخورد کرد.
"آخ
×آی..حواست کجاست؟
یونگی که شونه دردمند ش رو ماساژ میداد با صورت درهمی به جیمین گفت.
"متاسفم از حرف نامجون هیونگ شوکه شده بودم...راستی ردش رو زدین؟
جیمین که پیشونیش رو می‌مالید روی صندلی نشست و منتظر به اونها خیره شد.
+فعلا چیزا پیدا نکردیم.
با تموم شدن حرف نامجون در شیشه ای بار دیگه با شدت باز شد و پسر جوانی که لپتاپی دستش بود وارد شد، همینطور که به خاطر دوییدن نفس نفس میزد گفت:《کمیسر..کمیسر فهمیدم سیگنال از کجاست!》

نامجون و جیمین با شنیدن این حرف از جاشون بلند شدن و به جایی که یونگی ایستاده بود رفتن.
×بیا تو معطل چی هستی؟

پسر بلافاصله به داخل اتاق اومد و روی یکی از صندلی های چرمی نشست، لپتاپش رو روی میز کم ارتفاع گذاشت و شروع کرد به صحبت کردن در مورد موقعیت مکانیه جین.
♧ توی مسکو یه هتل بزرگ و مشهور وجود داره که فقط افراد سرشناس و مشهور از اون استفاده میکنن و رئیس این هتل هم یه فرد تایلندی به اسم مایل واتاناگیتیپات هست.

نامجون بلافاصله اخمی کرد.
+گفتی کی؟

پسر سرش رو سمت نامجون چرخوند و جوابش رو داد.
♧مایل واتاناگیتیپات.

نامجون با شنیدن دوباره اسم دستاش رو مشت کرد و سوال دیگه ای پرسید.
+ کسی به اسم کیم سونگ هون هم هست؟
♧نه
×اسم هتل چیه؟
یونگی کمی خم شده بود و یه دستش روی صندلی و دست دیگه ش هم روی دسته صندلی، خیره به لپتاپ  پرسید.
+گلدن
اما قبل ازا اینکه پسر جوون بتونه دهن باز کنه نامجون پاسخ سوال یونگی رو داد.
♧جناب دادستان شما از کجا میدونستید؟
این نه تنها سوال افسر جوان بود بلکه سوال دو مرد دیگه هم بود،ولی نامجون ترجیح داد جواب پسر سکوت باشه.
نامجون صاف ایستاد و روبه یونگی لب زد:
+میریم مسکو...با پلیس مسکو ارتباط بگیر و همینطور حکم اینکه یه ماموریت اضطراریه.
.
.
.
*نکته:به خاطر وجود داشتن منطقه زمانی/فاصله زمانی (Time zone )ممکنه روز ها و ساعت ها فرق کنه ولی درواقع همه چیز داره تو همون موقع اتفاق میوفته. کره جنوبی و روسیه ۷ یا ۸ ساعت اختلاف زمانی دارن یعنی روسیه ۷ ساعت عقبه.

۱ دسامبر-ساعت ۲۱:۰۰-مسکو

بالاتنه نحیف ش به وسیله کُرست سفید رنگی که کناره هاش با طرح های ریزی تزئین شده بود،پوشیده شده بود.  زیر کُرست،از شونه های پهنش تا بالای زانو هاش لباس شیری رنگِ جذبی از جنس ابریشم به تن داشت. چشم هاش با ربانی هم رنگ با کُرستش بسته شده بود، روی سرش توری سفید رنگ بود که تا عضو تحریک شده اش میرسید و دور کُرست ، دست و پاهاش بند های سفیدی وجود داشت که به سقف و دیوار وصل بود.

Another chance | namjinTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang