~after.story•4~

149 30 7
                                    

_ جـ-جیمین... فاک! آ-آرومتر!

یونگی دستشو که توی موهای جیمین بود، مشت کرد و‌ سعی کرد سر اونو از خودش فاصله بده.

ولی جیمین مقاومت کرد و به کشش موهاش توجهی نکرد.

_ لعنت! آرومتـ-... آههه شت!

با حس کردن دندون های جیمین که به سر عضوش فشار وارد میکردن، اعتراضش قطع شد و صدای نالش بلندتر شد.

جیمین وقتی دید که روشش برای ساکت کردن یونگی موفقیت آمیز بوده، برگشت سر کارش.

مثل قبل عضو اون پسر رو تماماً توی دهنش برد و زبونش رو هم سریع و محکم حرکت داد.

همزمان مک های طولانی و محکمی به عضو یونگی میزد که همین حرکتش چند لحظه پیش باعث اعتراض اون پسر شده بود.

_ فاک! زیادیه... لـ-لطفاً آرومتر جیمینی...

جیمین با شنیدن صدای گرفته و لحن ملتمس یونگی، پوزخندی زد و عضو اون پسرو از دهنش بیرون آورد.

_ هممم... همینجوری خوبه یون یون. ازم خواهش کن!

یونگی که بلاخره کمی آروم شده بود، سعی کرد چند بار عمیق نفس بکشه.

اسم کیوت و جدیدی که جیمین بهش داده بود توجهش رو جلب کرده بود، ولی الان مسئله‌ی مهم دیگه‌ای به ذهنش رسیده بود و قصد داشت اونو به زبون بیاره.

_ باید حدس میزدم...
_ چیو؟

جیمین گفت و مک محکمی به کلاهک عضو یونگی زد.

یونگی که انتظارش رو نداشت بلند ناله کرد و سرشو به عقب پرت کرد.

_ فاک... اینکه تو یه پاور باتم لعنتی هستی! میدونستم امکان نداره پارک جیمین مطیع کسی بشه!

یونگی با حرص -ناشی از حرکت ناگهانی جیمین- گفت و باعث پوزخند دوست پسرش شد.

_ کاملاً درسته یونگ~ اینکه اینقدر باهوش و زرنگی برام دوست داشتنیه بیبی~

جیمین گفت در حالی که دستاش دوباره هر جایی به جز عضو اون پسر رو لمس و نیدی ترش میکردن.

یونگی ناخودآگاه پایین تنشو حرکت داد تا توسط جیمین لمس بشه ولی خب قرار نبود به چیزی که میخواد برسه!

جیمین پوزخند زنان دستاشو عقب تر کشید و حالا حتی نزدیک ناحیه‌ی حساس یونگی هم نبود.

دستاشو روی زانو های اون پسر قرار داده بود و کمی بالا و پایینشون میکرد.

یونگی که حسابی تحریک شده و نیدی بود، واقعاً نیاز داشت که توسط جیمین لمس بشه. ولی قسمت های حساس تر بدنش و نه جایی که جیمین مشغول لمسش بود.

_ جیمینی...
_ هوم؟
_ اذیت نکن!

جیمین پوزخندی زد و با گرفتن زیر زانو های یونگی پاهاشو از هم بازتر کرد.

🐰Vanilla & Strawberries🍧Donde viven las historias. Descúbrelo ahora