_ جـ-جیمین... فاک! آ-آرومتر!
یونگی دستشو که توی موهای جیمین بود، مشت کرد و سعی کرد سر اونو از خودش فاصله بده.
ولی جیمین مقاومت کرد و به کشش موهاش توجهی نکرد.
_ لعنت! آرومتـ-... آههه شت!
با حس کردن دندون های جیمین که به سر عضوش فشار وارد میکردن، اعتراضش قطع شد و صدای نالش بلندتر شد.
جیمین وقتی دید که روشش برای ساکت کردن یونگی موفقیت آمیز بوده، برگشت سر کارش.
مثل قبل عضو اون پسر رو تماماً توی دهنش برد و زبونش رو هم سریع و محکم حرکت داد.
همزمان مک های طولانی و محکمی به عضو یونگی میزد که همین حرکتش چند لحظه پیش باعث اعتراض اون پسر شده بود.
_ فاک! زیادیه... لـ-لطفاً آرومتر جیمینی...
جیمین با شنیدن صدای گرفته و لحن ملتمس یونگی، پوزخندی زد و عضو اون پسرو از دهنش بیرون آورد.
_ هممم... همینجوری خوبه یون یون. ازم خواهش کن!
یونگی که بلاخره کمی آروم شده بود، سعی کرد چند بار عمیق نفس بکشه.
اسم کیوت و جدیدی که جیمین بهش داده بود توجهش رو جلب کرده بود، ولی الان مسئلهی مهم دیگهای به ذهنش رسیده بود و قصد داشت اونو به زبون بیاره.
_ باید حدس میزدم...
_ چیو؟جیمین گفت و مک محکمی به کلاهک عضو یونگی زد.
یونگی که انتظارش رو نداشت بلند ناله کرد و سرشو به عقب پرت کرد.
_ فاک... اینکه تو یه پاور باتم لعنتی هستی! میدونستم امکان نداره پارک جیمین مطیع کسی بشه!
یونگی با حرص -ناشی از حرکت ناگهانی جیمین- گفت و باعث پوزخند دوست پسرش شد.
_ کاملاً درسته یونگ~ اینکه اینقدر باهوش و زرنگی برام دوست داشتنیه بیبی~
جیمین گفت در حالی که دستاش دوباره هر جایی به جز عضو اون پسر رو لمس و نیدی ترش میکردن.
یونگی ناخودآگاه پایین تنشو حرکت داد تا توسط جیمین لمس بشه ولی خب قرار نبود به چیزی که میخواد برسه!
جیمین پوزخند زنان دستاشو عقب تر کشید و حالا حتی نزدیک ناحیهی حساس یونگی هم نبود.
دستاشو روی زانو های اون پسر قرار داده بود و کمی بالا و پایینشون میکرد.
یونگی که حسابی تحریک شده و نیدی بود، واقعاً نیاز داشت که توسط جیمین لمس بشه. ولی قسمت های حساس تر بدنش و نه جایی که جیمین مشغول لمسش بود.
_ جیمینی...
_ هوم؟
_ اذیت نکن!جیمین پوزخندی زد و با گرفتن زیر زانو های یونگی پاهاشو از هم بازتر کرد.
ESTÁS LEYENDO
🐰Vanilla & Strawberries🍧
Fanfic- عام تهیونگی، به فاک دادن یعنی چی؟ جونگکوک گفت و با چشمای گرد و کنجکاوش به تهیونگ نگاه کرد. + ها؟ چی گفتی؟! اونو از کجا یاد گرفتی؟! 🐰🍧🐰🍧🐰🍧 تهیونگ بعد از سه تا رابطه جدی و ناموفقی که داشت، تصمیم گرفت برای...