𝙿𝚊𝚛𝚝 13

60 9 0
                                    

کوکی خودش رو با ترس روی تخت عقب کشید . مطمئنا گرگش مراقبش بود ... اگر مرد رو به روش قرار بود بهش اسیبی بزنه جی کی نمیزاشت ...

مرد سمتش خیز برداشت و باعث شد پسر ترسیده از روی تخت فرار کنه ولی لحظه ی اخر یقه ی لباسش گیر انگشتای قوی مرد افتاد با با ضرب دوباره روی تخت پرت شد .

بخاطر خفگی موقتی که لباسش براش به وجود اورده بود سرفه ای کرد و با بغض به چشمای قرمز مرد نگاه کرد .

برای یه لحظه خوشحال شد ...

+ و .. وی ؟؟

تهیونگ پوزخندی زد و صورتش رو به صورت پسر نزدیک کرد .

_ نه ... بتا ... اینبار دیگه اون گرگ احمق قرار نیست پیداش بشه !

اره ... کوکی اشتباه میکرد ... سفیدیه چشمای مرد قرمز شده بود ... نه مردمکاش ... و این صد برابر وحشتناک ترش میکرد .

با جر خوردن لباس توی تنش به خودش اومد ترسیده هینی کشید و شروع به تقلا کرد .

+ نههه ... نههههه ... ولم کنننننن ...

مرد بی توجه بهش شلوار بتا رو هم از پاش بیرون اورد و با دیدن بدنش پوزخندی زد .

کمربندش رو باز کرد و دو دور ، دور دستش پیچید .

کنار تخت ایستاد و به تلاشای بتا برای پوشوندن خودش با پارچه های پاره شده نگاه کرد .

_بجنب هرزه..گرگتو بهم نشون بده...

کوکی ترسیده و خجالت زده سعی کرد تو خودش جم شه .

مرد بزرگ تر پوزخندی زد ...

_ تو چی هستی ؟ هوم ؟ یه بتا ؟ یه امگا ؟ یا الفا ؟؟ موجود عجیب الخلقه ای که نه رایحه داره ، نه گرگی ازش محافظت میکنه ... عضو کوچیک و سینه های برامده داره ... و با وجود قد دراز و سن زیادش مثل بچه های پنج ساله رفتار میکنه ...

+ کوکی ..‌ عجیب نی ...

کمربند رو توی دستش تابی داد و روی رون لخت پسر کوبید و باعث درومدن صدای جیغش شد .

_ بهم بگوووو .... تو چه کوفتی هستیییی ...

کوکی میلرزید ... ضرب دست این مرد حتی از پدر خودش هم بیشتر بود ... حداقل اپا چهوش بدون لباس به جون بدنش نمیوفتاد ...

صدا دار گریه میکرد و به مرد التماس میکرد که دست از کبود و خونی کردنش بر داره ... ولی تهیونگ نمیشنید ...

+ کوکی ... ن .. نمیدونهههه ... نزنننن ... در ... درد میگیرهههههه .... ببشید ... کوکی ...‌. غلط کرددددد ...

میدونست امگاست... ولی اگر به مرد رو به روش اینو میگفت قطعا از دستش بیشتر عصبی میشد ... چون هیچ کس کوکی ی امگا با اون گرگ لعنت شده ی سفید رو دوست نداشت ... وقتی با بتا بودنش مقابل این مرد اینقدر درد میکشید حتما با فهمیدن این که امگاست میکشتتش !

White OmegaOpowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz