مستیِ بد‌موقع

136 30 22
                                    

تهیونگ به‌محض این‌که وارد دفترش شد، نفس‌عمیقی کشید و گفت:

- آقای یانگ، پرونده‌ها کجان؟

دانگ‌یون پرونده‌ای رو که شامل جزئیات قتل جدید بود رو به دست تهیونگ داد و گفت:

- پس حقیقت داره دادستان، شما واقعاً پرونده کانگ نَری رو قبول کردین.

تهیونگ همون‌طور که مشغول نگاه کردن به پرونده بود، جواب داد:

- مثل این‌که همین‌طوره.

همین که دانگ‌یون خواست چیزی بگه، در با شدت باز شد و جیمین با سرعت خودش رو به تهیونگ رسوند.

- کیم تهیونگ، تو دیوونه‌ای؟

دانگ‌یون بلافاصله تعظیم کوتاهی کرد و از اتاق خارج شد.
تهیونگ با بی‌حوصلگی جواب داد:

-  اوه! مگه همه‌مون دیوونه نیستیم؟

جیمین بهش نزدیک‌تر شد و با دست‌هاش، شونه‌های تهیونگ رو گرفت.

- خودشه، مگه نه؟ اونی که تو پرونده‌اش رو به عهده گرفتی... خودشه، درسته؟ جئون جونگ‌کوک؟ تو واقعاً با انجام دادن همچین کاری مشکلی نداری؟

تهیونگ دست‌های جیمین رو پس زد و از سر جاش بلند شد. قبل از این‌که با پرونده‌ی جدیدش از اتاق خارج بشه، رو به جیمین گفت:

- من سرم خیلی شلوغه دادستان پارک! بیا بعداً در مورد این چیزها با همدیگه حرف بزنیم.

***

- خوشحالم که این پرونده رو قبول کردی ته-

تهیونگ فوراً وسط حرف نامجون پرید و گفت:

-  قبول نکردم! حداقل... هنوز نه.

به‌محض ورودش به اتاق، از پشت شیشه، جونگ‌کوکی رو دید که توی اتاق بازجویی بود. جونگ‌کوک تنها روی صندلی نشسته بود و یک افسر پشت سرش ایستاده بود. نسبت به چند دقیقه قبل، جونگ‌کوک طوری آروم به نظر می‌رسید که اگه به‌خاطر دستبند‌های دور دستش نبود، تهیونگ احتمالاً با خودش فکر می‌کرد که جونگ‌کوک توی یک رستوران لوکس نشسته و منتظر آماده شدن غذاشه!

تا جایی که تهیونگ نگاهی به پرونده انداخته بود، متوجه شده بود که جونگ‌کوک صبح امروز، طرف‌های ساعت ۶:۴۰ دقیقه صبح، توی محله هانامدونگ دستگیر شده و جسد کانگ‌نری هم نزدیک ۶ صبح توی دریاچه هان پیدا شده بود. و این به اون معنی بود که پلیس فقط توی ۴۰دقیقه تونسته بود سرنخ‌ها رو چک بکنه و به جونگ‌کوک مشکوک بشه! ولی چطوری؟ تهیونگ واقعاً دلش می‌خواست به جواب سوالش برسه.
در حالی که جفتشون به جونگ‌کوک خیره بودن، از نامجون پرسید:

- چرا اون رو گرفتن؟

- اون آخرین‌نفری بوده که با مقتول دیده شده. دیشب چندنا عکس ازشون منتشر شده بود که داشتن یک کلاب شخصی رو ترک می‌کردن. بلافاصله، یک‌سری شایعه هم در موردشون پخش شد که دارن با همدیگه قرار می‌ذارن. صبح نشده، جسد کانگ‌نری پیدا شد. بویون‌هو، سرپرست ارشد اداره پلیس، شاید به این قضیه اعتراف نکنه؛ ولی من مطمئنم که پدر کانگ‌نری، کانگ‌جیو، یک ربطی به این قضیه داره که تونسته از شهرت و نفوذش استفاده کنه و پرونده رو به این سرعت جلو ببره. خودت بهتر از من می‌دونی که کانگ جیو صاحب نصف سئوله. جونگ‌کوک... این بچه‌ی بیچاره حتی قبل از شروع تحقیقات، به‌عنوان مقصر و محکوم شناخته شده! شکست دادن ثروت، نفوذ و قدرت پدر عزاداری مثل کانگ کار خیلی سختیه.

Ninety-nineWhere stories live. Discover now