[فلشبک، ۷سالپیش]اشتباه بود!
تهیونگ خودش هم میدونست اینکه به جونگکوک اجازه داده تا پیشش بمونه اشتباهه. اون خیلی کم جونگکوک رو میشناخت و خودش هم شوکه شده بود که اصلا چطور اون پسر تونسته قانعش کنه که پیشش بمونه. جونگکوک بهش گفته بود میاد پیشش و وقتهایی که تهیونگ داره درس میخونه، براش یکم گیتار میزنه.
و همین شروع اتفاقهای دیگه بود. جونگکوک رفت بیرون تا کمی نوشیدنی بخره، وقتی که برگشت به تهیونگ پیشنهاد داد تا یک لیوان آبجو بخوره و چند دقیقه بعد، تهیونگ حتی نمیدونست چند لیوان آبجو خورده که اینقدر مست شده. بهقدری مست بود که بهسختی میتونست نوشتههای توی کتابش رو ببینه، دنیا داشت دور سرش میچرخید و برای همین ترجیح داد تا فقط به صورت جونگکوک زل بزنه.
جونگکوک چشمهاش رو بسته بود و همونطور که باد پنکه داشت موهاش رو پریشون میکرد، مشغول کوک کردن گیتارش بود و تهیونگ هم داشت با خودش فکر میکرد که جونگکوک چهقدر خوب و جذاب بهنظر میرسه.
جونگکوک یک چشمش رو باز کرد و خندید.- چیه؟ اگه خیلی شیفتهام شدی خب یک عکس بگیر ازم.
ولی تهیونگ نه تنها جا نخورد، بلکه حتی نگاهش رو هم از جونگکوک نگرفت و به زل زدنش ادامه داد. با صدایی آروم، زمزمه کرد:
- خوشگلی...
چونهاش رو به دستش تکیه داد و بدون اینکه بدونه داره افکارش رو بلند به زبون میاره گفت:
- تو حواسم رو پرت میکنی.
جونگکوک که انگار اصلا آمادگیِ شنیدنِ این تعاریفِ موقعِ مستیِ تهیونگ رو نداشت، خندید و گفت:
.- اوه جدا؟ حواست رو پرت میکنم؟
و بعد گیتارش رو کناری گذاشت و به تهیونگ نزدیکتر شد. تهیونگ در جواب فقط سری تکون داد و دیگه چیزی نگفت. جونگکوک دوباره بهش نزدیکتر شد و به چشمهاش زل زد.
- هوم... تا حالا خودت رو دیدی؟ اونی که زیادی خوشگله، تویی تهیونگ.
تهیونگ به لبهای جونگکوک زل زد و حس کرد داره از بوی سیگار، آبجو و آدامس نعنایی که به مشامش میرسه دوباره مست میشه.
- تا حالا هیچکس بهم نگفته که خوشگلم. من فقط یک بچه خرخونِ معمولیام.
مثل یک رویا بود، باید که رویا باشه چونکه تهیونگ نمیتونست تصور کنه که توی واقعیت بتونه همچین حرفهایی رو بزنه.
جونگکوک دستش رو یک طرف صورت تهیونگ گذاشت و گفت:- خرخون؟ هستی؛ ولی معمولی؟ عمرا! عینکت رو بردار و مدل موهات رو عوض کن، اونوقت ببین که چطور از همهی آیدلها هم نفسگیرتر و زیباتری. صورتت... خیلی خیلی خوشگله ته.
BẠN ĐANG ĐỌC
Ninety-nine
Fanfiction📣خلاصه: تهیونگ چیزهای زیادی از دانشکدهی حقوق یاد گرفته بود. ۹۹٪ از آموختههاش، اون رو به جایگاه فعلیاش رسونده بودن و به یکی از جوونترین و برجستهترین وکیلهای حال حاضر کشور تبدیلش کرده بودن. شاید از خودتون بپرسید که پس اون ۱٪ باقیمونده چی می...