Ian⭐
قطرات سردی از نوک چتری هاش روی صورتش میچکید تصویر زیبایی رو می ساخت...
اشکاش قاطی آبی که از دوش ریخته بود شده بود...
از سرما توی بغلم عین جوجه میلرزید...
تو بغلم گرفته بودمش و پشتشو ماساژ میادادم...
-چیزی نیست گرل...
اشکالی نداره..تموم شد...یکم که انگار آرومتر شد از خودم جداش کردم و کمکش کردم که بلند شه...
دندوناش از سرما بهم برخورد میکردن...
ریمل و خط چشمش روی صورتش بخش شده بود اما تصویر بدی نبود...موهای خیسش رو از روی صورتش کنار زدم...
رنگ لباش از سرما کبود شده بود...-حالت خوبه؟؟
+آره..خوبم...سری تکون دادم: الان برات حوله و چندتا لباس میارم که عوضشون کنی...
رفتم بیرون...
خودم لباس پوشیدم و آب موهامو گرفتم...یک حوله سفید تمیز که تا حالا ازش استفاده نکرده رو برداشتم..با یک هودی ضخیم که برام کوچیک بود رو برش برداشتم...
اما از بدشانسی شلوار نتونستم پیدا کنم...
همه شلوارام مطمئن بودم کمرش براش بزرگه...کشو رو زیر و رو کردم...
اما هیچی نتونستم پیدا کنم...یکدفعه یاد یک چیز دیگه افتادم که اصلا نبود شلوار یادم رفت..وای خدا من اونو از کجا گیر بیارم...
لباس زیرو چکار کنم...
از اینکه تازه الان یادم افتاد روی سر خودم زدم...بدون اونم که نمیشه..چاره دیگه ای هم ندارم...سریع یک سوئیشرت پوشیدم رفتم بیرون...
اصلا هم حواسم نبود موهام هنوز خیسه...وارد یک لباس فروشی شبانه روزی نزدیک خونم شدم...
حالا رومم نمیشد برم به فروشنده بگم دقیقا چی میخوام...راستش اصلا هم نمیدونستم باید چی بگم...رفتم سمت یک فروشنده خانوم و در گوشش بهم گفتم:
ببخشید خانوم...
من وسایل مورد نیاز یک خانوم رو میخوام...یک حالتی نگام کرد...
منم سریع گفتم: برای خودم نمیخوام...
خواهرم امشب اومد خونم همه لباس خیس شد...
هیچی هم متاسفانه با خودش نیاورد..منم که نمیدونستم چی میخواست...وقتی اینو گفتم لبخندی زد و چندتا لباس که نمیدونم دقیقا چی بودن رو توی یک پک گزاشت...
یادم افتاد که شلوار نتونستم براش پیدا کنم...
برای همین گشتم...یک شلوار لش مشکی راحت براش پیدا کردم...
فکر میکنم این دیگه سایزش باشه...گرفتمشون و از مغازه خارج شدم...
سریع خودمو به خونه رسوندم...
VOCÊ ESTÁ LENDO
The College
Ficção Adolescenteوقتی که از نقطه امنت فاصله میگیری و به یک کشور غریب سفر میکنی برای تحصیل با چالش هایی رو به رو میشی که ممکنه خیلی سنگین و طاقت فرسا باشه. اما هممون شنیدیم که اگر چیزی تو رو نکشه قوی ترت میکنه اما در عین حال ممکنه در کنار این اتفاق ها که طاقت فرساس...