تقریبا سه چار ساعت گذشته بود
جاستین خاب بود
اون واقا موقع خاب زیبا میشد!
یهو یکی درو تقریبا کوبوند به دیوار و اومد تو
جاستین پرید و اسلحشو گرفت سمته در
لو دستاشو به حالته تسلیم گرفت بالا
لو:هی هی هی!آروم باش!
جاستین دستشو کشید رو صورتش و کلافه گفت:هوففف لو صد بار گفتم هر وقت هرجا میری در بزن
لو هیجان زده:خو ببخشید.چرا دختره من اینقدر لوسه؟میشه عوضش کنی؟
جاستین:اسمش؟
لو:نازنین.خیلی لوسه
جاستین:منظورم کسی که بجایه اون میخایی بود
لو:آها اون اسمش ماعدست.
جاستین خیلی ریلکس گفت:تنها ماعده ی اینجا در ماله حاظر یازده سالشه
بعد تقریبا با داد و باحنه خشن و عصبانی گفت:داری با من شوخی میکنی لو؟ی دختره یازده ساله؟تو چه مرگت شده؟خودتم میدونی دخترایی که پیشه تو بودن هیچکودوم زنده در نرفتن و....
لو پرید وسطهحرفه جاستین و با داد گفت:نه که خیلی دخترایه تو زنده در رفتن؟همه رو با ی گلوله تو مغزشون پیدا کردن!من کاره خاصی نمیکنم اون دخترا تحملشون پایینه و جلو چنتا ضربه شلاق کم میارن
جاستین پرید وسطه حرفه لو:تقصیره منم نیست!خودشون حرصمو در میارن!در ضمن لو بیش از هزار تا دیگه چنتا دونه حساب نمیشه!تو اونا رو رسما تیکه تیکه میکنی!
همون موقع ی صدایه ذاد اومد که باعث شد لو و جاستین این کل کله مسخرشونو تموم کنن
زین:اینجا چه خبره؟اینجا آزمایشگاهه سکوت لازم داره.جاستین تو دیگه حق نداری تو آزمایشگاه اسلحه حمل کنی.لو اگه ی دختره دیگه بکشی خودم میکشمت!مفهوم شد؟
لو و جاستین:بله پرفسور
زین ریلکس طوری که انگار اونی که دو ثانیه پیش داد زده بود یکی دیگه بود گفت:حالا اگه دوس داری برو دختره رو عوض کن ولی یادت نره چی بهت گفتم
لو:چشم
لو دوید و رفت
جاستین:من اسلحمو نمیدم
زین:مطمعنی؟
و یجوری به جاستین نگاه کرد که انگار ی چیزی میخاد بهش یادآوری کنه
چند ثانیه بعد جاستین گفت:هوففف خیلی خب بیا
و هر چارتا اسلحشو تحویل داد
زین ریلکس:وقته تزریق داروهاست.اما نساختمش.چرا؟برایه دعوایه شما دوتا
رفت نشست جلو میزه دارو ها وفت:بیا بشین
ESTÁS LEYENDO
The White Laboratory
Fanficچی نوشتما :| این جاستینیه :/ دوره کیدرال ^-^ جاستین یک عدد آدم رباست :| دختره؟ فکر کنم بدونید دیگه :| نکته:دختره خودمم :| آریانا گرند نیست آریانا منم :| مائده واقعیستو شخصی تخلی نیست :| سوفیا دوستمه دوس دختره لیام نیس :|