سلول؟

2.5K 117 31
                                        

لطفا سعی کنید برا هر جمله نظر بدین و ایرادای کارمو بگین.برا شما مینویسم و دوس دارم شماها دوس داشته باشین ^-^

زین:دخترا رو ببرید سلولشون

هرکی یکی رو برد و من تنها موندم وسط

کلا تو سالنه اصلی من مونده بودم و جاستین و زین و دختره همراهه زین

جاستین یهو نظرش به من جلب شد

جاستین:این چرا هنوز اینجاست؟ نیلوفر این با تو.ببرش

دختره یا همون نیلوفر:اما...

زین:میدونم با جاستینه ولی تو ببرش.باشه؟

نیلوفر گفت چشمو اومد طرفه من و دستمو گرفت و با خودش کشید

رسیدیم سلوله من

هه!

سلوله من!

در باز کرد و....

ابنجا کودوم گوریه دیگه؟

مثه اتاق بازجویی ی آینه که حدس میزدم از ایناست که از اونطرف شیشست ی طرفش بود

اینور که در بود هیچی(درش شیشه ای بود)

رو به روش ی حالته میز بود که از این دیوار تا اون دیوار بود و روش شیشه آزمایشگاهی اینا بود

وسطه اتاق ی تخت از این مدل دندون پزشکیا بود :/ از همینا که زاویه ایناش عوض میشه

ولی ی خورده فرق داشت

مثلا مثه این تخت دیوونه خونه ایا دو ورش از اینا داشت که دسته یارو رو میبندن :/

استپپپپپ!

ی عمر این چیزا رو تو فیلم ترسناک میدیدم الان قراره سره خودم بیاد؟

دستمو قراره بلندن به این تختا؟

نیلوفر:چرا وایسادی؟راه بیوفت

و تقریبا هولم داد جلو

با کلی زور میخاستم فرار کنم اما انگار از سنگ بود اینقدر سفت بود

آخ...

خیلی محکم میبنده :(

یعنی اگه دهنم باز بود...

اوا چرا من ندیدم؟

طرفه پا هم از این بندیا داشت

پامم بست

عاغا ولم کننننننن

اون سمته صورتم

فکر کردم میخاد دهنمو باز کنه

ولی ی پارچه هم بست رو چشم رفت :|

از اونجایی که اکیپه ما(من+نازنین+سوفیا)شدیدا نرمال بودیم قبلا این حالتو هر ستامون تحربه کرده بودیم!

دکتر بازیه ما اینطوری بود :/

اول سعی کردم با زبونم چسبه دهنمو باز کنم

The White LaboratoryDove le storie prendono vita. Scoprilo ora