chapter 13

2.5K 282 66
                                    


از نگاه لیام :

یکم تو جام تکون خوردم و سعی کردم دوباره بخوابم و این که باید برم دستشویی رو نادیده بگیرم....... لعنت به این سرم زدن... سرم نیست که، يه سرم که بهت میزنن انگار يه تانکر آب خوردی.... اولین بارمم که نیست، که بهم سرم زدن...!!!میدونم دیگه، الان 100دفعه باید برم دستشویی...
باور کن حسه مبهمی ميگه که اگه برم تو دستشویی بخوابم راحت ترم....!!

من سعی کردم آروم دستم رو از دست زین که تو دستم بود جدا کنم که بیدار نشه.... ولی مثل اینکه موفق نبودم، چون اون بیدار شد...

اصلا اون چرا اینجوری، اینجا خوابیده؟!! رو صندلی...؟!

"چیزی شده لیام...؟؟ چیزی می خوای؟!؟! درد داری؟!!"

اون به من نگاه کرد و با صدای خستش گفت

"نه خوبم...فقط يه کار کوچیک با سرویس بهداشتی خونت دارم.... بهم میگی کجاست؟!!"

"آره حتما..."

اون بلند شد و راه افتاد و منم دنبالش... باور کن این پسره خله... بابا با زبونت آدرس میدادی بعد دوباره می خوابیدی دیگه....!!!! هر کی ندونه من که میدونم عاشق خوابی پسر....

اون رفت جلوی يه در ایستاد و درش رو باز کرد و چراغ رو زد...

"اینجاست..."

"ممنون... ببخشید بیدارت کردم...تو دیگه برو بخواب...فکر کنم راه برگشتن رو بلدم..."

و یه لبخند همراه يه چشمک بهش زدم...

"باشه... تو برو تو، منم میرم"

اون منو آروم هل داد تو و در رو بست....

وقتی اومدم بیرون دیدم با چشمای بسته و دست به سینه به دیوار رو به روم تکیه داده...
وقتی در باز شد نور خورد تو صورتش و صورتشو یکم جمع کرد و بعد چشماشو باز کرد...

"خوبی؟!! درد نداشتی؟!!"

"نه... درد ندارم زین... تو چرا هنوز این جایی ؟!؟ قرار بود بخوابی..."

"می خوابم..."

اون اینو گفت و رفت سمت آشپزخونه و منم دنبالش رفتم...

اون چراغ آشپزخونه رو روشن کرد و یکی دوتا قرص و يه شیشه که فکر کنم توش داروی گیاهی بود رو همراه يه لیوان آب و قاشق رو گذاشت تو يه سینی کوچیک و برام آورد و گذاشت رو اوپن...

"لطفا اینارو بخور لیام..."

"بیخیال زین الان دمه صبحه کی الان دارو میخوره که من بخورم...؟!! بعدشم آب دیگه نه...تو رو خدا... من همین جوریش چند دفعه دیگه باید برم دستشویی...!!!!!"

"لیام تو باید قبل از خوابیدن اینارو میخوردی که اثر کنه.... من دیدم خوابه خوابی بیدارت نکردم...ولی الان که بیداری... بعدشم فکر کنم یادت رفته چند ساعت دیگه که بیدار شی اثر این دارویی که بهت زدن از بین رفته و تو احتمالا درد خواهی داشت... پس لطف کن اینارو بخور....لولو نیست که داروعه.. اینا شل کننده و ادرار آوره و باعث میشه سنگت زودتر دفع شه... خودت که بهتر از من میدونی...."

Feel MeWhere stories live. Discover now