از خواب پرید . با اینکه هوای اتاق گرم نبود اما عرق کرده بود . موهاش خیس و پریشون شده بود .نمیخواست دوباره اون خوابو به یاد بیاره . سریع بلند شد و رفت توی حموم تا دوش آب سرد بگیره و رنگهای شرابی روی موهاشو بشوره . دیگه حوصله اون رنگارو هم نداشت . از وقتی اون رفته بود ، جس خیلی زود از همه چیز خسته می شد . شاید این یکی از دلایلی بود که توی هتل های مختلف زندگی میکرد .
همونطور که حولش تنش بود رفت سمت تلفن و وصلش کرد به پریز . گوشیشو هم روشن کرد . داشت موهای پرپشت سیاهشو با سشوار خشک میکرد که گوشیش زنگ خورد . شماره ناشناس بود . اول جواب نداد . باز به خشک کردن موهاش ادامه داد . قطع شد . ولی کمی بعد باز گوشیش زنگ خورد . فکر کرد شاید وکیلشه و میخواد راجب کار های کارخونه حرف بزنه . اون خیلی زود زود شمارشو عوض میکرد . بخاطر کارش گاهی مزاحم هایی از پرونده های مختلفش داشت . برای همین سشوارو خاموش کرد و جواب داد .
-الو؟؟
اما صدایی که شنید باعث شد پوفی بکشه و کمی کلافه به نظر برسه .
-سلام جس . لوییم .
لو خیلی خوشحال بود . مثل این بود که توی اون لحظه اسمش توی مسابقه شانس دراومده بود .
جس کمی سعی کرد خودشو شاد نشون بده .
-سلام لو . فکرشم نمیکردم به گوشیم زنگ بزنی .
لو خیلی سریع جواب داد .
-شمارتو از دفتر هتل پیدا کردم . گفتم شاید اومدی پایین شام بخوری .
جس میدونست اون داره دروغ میگه . خوشش نیومد. شاید هم دلش میخواست حرفیو که توی دل لو بود رو از زیر زبونش بیرون بکشه که گفت : خب...میتونستی از کارکنای هتل بپرسی . فک میکنم زودتر از پیدا کردن شمارم به نتیجه میرسیدی .
لویی هم خوشش نیومده بود . لو فک میکرد اگه لازم باشه چیزیو به کسی بگه میگه . گاهی دوس نداشت اطرافیانش حرفایی رو که خودش هم میدونست رو به روش بیارن . کمی رنگ شوق و ذوق توی صداش کمرنگ تر شد و گفت : جس اونا فقط دنبال یه چیزی میگردن تا پشت سرم حرف دربیارن . دلم نمیخواست فردا یکی بهم بگه که چرا داری با یکی از مشتریات لاس میزنی؟؟
جس بدنش مور مور شد . پشتش کمی لرزید . قبل اینکه جس چیزی بگه لو با دستپاچگی اضافه کرد : با اینکه اینطور نیست .
جس اروم گفت : اینطور نیس؟؟
لو با خجالت خندید . خجالتشو حتی از پشت تلفن هم نمیشد پنهان کرد .
-خب...شاید هم باشه...من کمی...خنگم .
جس خندید . اینبار واقعی تر از قبل .
-لو...تو کمی بیشتر از کمی...بامزه ای .
صدای خنده لویی رو شنید . اما اینبار از پشت تلفن نه . صدا شفاف تر از قبل از پشت در اتاقش میومد .
![](https://img.wattpad.com/cover/86074639-288-k319411.jpg)
YOU ARE READING
JES
Romanceمن از لبخندت جا موندم اونجایی که صدای خندت پرکشید و رفت پیش ستاره ها من جا موندم من دیر نکردم تو منو میون کلی ادم غریبه جا گذاشتی و این ترسناک ترین چیزه که بفهمی پشت لبخند این ادما چه چیزی در انتظارته