Chapter 7

190 38 16
                                    


-زود باش جس . چه زود خسته شدی.

بعد خندید . تقریبا شش متر با جس فاصله داشت . جس همونجا روی تپه نشست و گفت : نایل دیگه نمیتونم . خیلی نامردی .

جس انقدر خسته شده بود که همونجا روی چمنا دراز کشید و نفس نفس زد .

نایل با خنده گفت : من برنده شدم آره؟؟

-اوهوم .

نایل همونطور که سمت جس میرفت گفت : نشنیدم .

جس اروم گفت : آره.

نایل داشت کرم میریخت و باز گفت : جس بلندتر بگو . مث اینکه یادت رفته من سی و پنج سالمه و گوشام سنگین شدن .

داشت دروغ میگفت . گوشاش از گوشای جس بیست ساله هم تیزتر بودن .

-آره . آره . آره . تو بردی . خوبه؟؟؟

نایل بلند خندید . جس عاشق خنده های نایل بود . کنار جس دراز کشید و کپشو از روی سرش برداشت . موهای بلوندش برق میزدن . جس به پهلو دراز کشید . دستشو روی صورت نایل گذاشت و گفت : دوست دارم .

سرشو کج کرد تا جسو ببینه . لبخندی زد و گفت : منم خیلی دوست دارم عزیزم .

جس دسشتو توی موهای نایل کرده بود و خودشو به نایل نزدیک تر کرد . قفسه سینش به شونه نایل میخورد . کمی خودشو بلند کرد . آرنجشو روی زمین ودستشو زیر سرش گذاشت . نایل همونطور دراز کشیده بود . داشت جسو تماشا میکرد و لبخند میزد .

-نایل ....

-جونم

-قول بده همیشه پیشم باشی .

-قول میدم عزیزم .

بعد نایل انگشت کوچیکشو سمت جس گرفت . جس انگشت کوچیکشو به انگشت نایل گره زد و هردو با هم گفتن : تا ابد پیش هم میمونیم .

هردوشون خندیدن . صدای خنده هاشون توی اسمون داشتن با هم میرقصیدن . جس سمت لبای نایل خم شد و با نامردی لب پایین نایلو محکم گاز گرفت . نایل هیچی نگفت اما بعد اینکه لباشونو از هم جدا کردن گفت : تلافی کردی نه؟؟؟

اونا همینطور میخندیدن و دوتایی بعد بازی گلف پیتزا میخوردن .

جس ارزو کرد : کاش بتونم همیشه روی چمن تپه های گلف با نایل پیتزا بخورم .

................................................................................................................................................................

پ ن 1: این قسمت خیلی کوتاه بود و تصمیم گرفتم امروز اپش کنم . میخوام کمی زود زود بزارمش . 

2.راجب عکس این قسمت. من هیچوقت در نظر نگرفتم که جس شبیه کدوم سلبه . و دوس دارم اونطوری که خودتون دوس دارین تجسمش کنین و راجب این عکس . این عکس بنظرم جذاب و مرتبط اومد . جس  توی این دنیا تنها مونده .و نایل رفته . حالا دیگه کسی حوصله نداره که به زمین های گلف برسه . اونجا تبدیل به یه بیشه زار میشه و جس همونطور همونجا توی رویاهای نایل غرق شده

  اگه سوالی از هر کدوم از شخصیتا دارین بپرسین تا جوابتونو بدن خخخخخ .  3

4.یه چیزی هم توی ذهنم بود . خب راجب اینه که من سعی کردم یکیو فراموش کنم و فراموش کردم ولی اون باز به نحوی خودشو توی دل من جا کرد و اینو نوشتم :

تو برای من مرده بودی

حالا برگشته ای تا مرا هم به سرزمین مردگان ببری؟؟


JESWhere stories live. Discover now