part 2

591 82 75
                                    





<موبایل زنگ خورد>

" هری استایلز هستم بفرمایید"

صدای الیور مثل فشنگ تو ماشین رها شد

ال" هری کجایی پسر؟؟؟؟ چرا متوجه نیستی که تا صبح باید این پروژه تموم بشه؟ "

" الیور ببین، میدونم شوکه کنندس ولی اتفاق بدی نمیفته...! من نمیتونم امشب بیام سر ساختمان "

سکوت...

" الیور؟"

ال " ه هری شوخیه دیگه؟  مگه نه؟"

"مشکلی پیش نمیاد باشه؟ من توی همه چیز همراهیت میکنم و اوضاع خوب پیش میره"

ال " هری تو میدونی من کجام؟ لعنتی من تو راه خونم زنم منتظرمه. امشب شیفته من نیست و قراره شبه شنبه رو با زنم بگزونم "

" الیور دوستا برای همین مواقع پیش همن "

ال " اصلا چه اتفاقی افتاده؟"

" مسئله خانوادگیه "

ال " که اینطور. کسی... کسی فوت شده؟"

" الیور... فقط ازت میخوام امشب با من اینو حل کنی و استرس نداشته باشی. اوکی؟ قوی باش.
که هستییی الیور هستییییی  "

گفتمو به نشونه تشجیعش، تو هوا مشتمو تکون دادم

اون تک خنده ای از زوره استرس کردو آه کشید

" ما درستش میکنیم و من تلفنی هر پنج دقیقه باهات در تماسم "

الیور عصبی و با ناباوری خندید
" صبر کن ببینم. از پشت تلفن؟؟؟؟"

" یپ... از پشت تلفن. دوستم "

ال " چیی؟؟؟ نکنه دیوونه شدی؟؟؟"

" نه، گمون نکنم "

ال " هری، فردا صبح قراره 350بتن خیسو به محل ساختو ساز بیارن قراره دویست کامیون از سراسر کشور رو سرمون خراب بشن لعنتی "

" الیور درستش 320 تن بتنه و218 کامیون "

الیور چند ثانیه سکوت کرد. انگار که داشت با خودش میخندید و منو مسخره میکرد

ال " اوکی.  شوخیه دیگه مگنه؟"

لعنتی!
خودمم نمیدونم شوخیه یا نه...
رو صندلی خودمو تکون دادمو جامو راحت تر کردم و انگشتمو رو پیشونین حرکت میدادم و با دست دیگم فرمونو نگه داشتم

" چاره ای ندارم "

ال " هری استایلز، اصلا دوست دارم اینطور حرف بزنم ولی اگر مادرت مرده... نامزدت رفته... یا هر کیر دیگه ای که تو زندگیت رفته... "

+" الیور کسی نمرده کسی نرفته "

الیور ادامه داد " فققققط بذار بعد از ساعت 12 ظهره فردا برو "

Styles's Car (Narry)(Persian)Where stories live. Discover now