Bird set free=>Sia🎵
_______________________________________ن " الان که با پاهای خودت اومدی نمیذارم دیگه بری "
با لبخندی که تو دلم ایجاد شده بود و به سختی روی صورتم دیده میشد رو تک تک اجزای صورتش خیره موندم...
"قال گذاشتنو دوزو کلک هم بکنار"
انگشت کوچیکشو اورد جلو :
ن " بکنار"
دستشو پس زدم :
" من از این لوس بازیا خوشم نمیاد "
نمایشی خودشو به فکر کردن جا زد:
ن " خیلی خب نظرت چیه خون همو بخوریم؟! "
خندیدمو نمایشی صورتمو جمع کردم :
" نایل لازم به اینکارا نیست! فقط ازت میخوام دیگه رفیق نیمه راه نباشی همین... "
ن " اصلا بیا یه کاری کنیم!... من شرایطمو بهت میگم. و تو تصمیم بگیر "
دست به سینه شدم و یه ابرومو دادم بالا " میشنوم"
ن " ببین این آدمی که روبروت ایستاده یه پانکه که ثبات اخلاقی نداره _ معتاده _ از یه باند قاچاقه خیلی بزرگ فرار کرده و هر لحظه خطر در کمینشه و عاشق هیجانه! "
کمی به حرفای خودش فکر کرد
سپس رو به من ادامه داد " نه هری... من زیادی برای تو خطرناکم "تکیشو از روشویی گرفت و خواست بره
سریع روبروش قرار گرفتم و دستشو گرفتم :
" نایل اشکالی نداره من بچه نیستم حتی اگر خطری باشه باهم رفعش میکنیم اوکی؟ "
نایل به دستامون نگاهی انداخت " ولی هری... "
رفتم جلو و آروم بغلش کردم " ولی هیچی نایل...خاصیت گی ها اینه. دوتا مرد تو یه رابطه باشن بدون هیچ خطری و یه زندگی آروم؟ نه این بیشتر به لزها شبیهه"
حلقه دستاش دور کمرم محکمتر شد و این نشونه خوبی بود
تو گردنم سرشو تکون داد به نشونه موافقت با حرفم.
روی گردنم بوسه ای گذاشت و ازم جدا شد...ن " هری بهتره ازینجا بریم بیرون فک نمیکنی اینجا مکان نامناسبی برای ادامه دادنه عملیاته بعدی باشه؟! "
نایل گفتو به دستشویی اشاره کرد
خدای من موجوده منحرف
عملیات بعدی؟
اون واقعا زیاده خواهه!خندیدمو ازش جدا شدم " خیلی خب "
چند قدم به جلوتر رفتم وقتی دیدم اون هنوز تکون نخورده سرمو به طرفش تاب دادم
YOU ARE READING
Styles's Car (Narry)(Persian)
Fanfiction_ برو از ماشینم بیرون... + منم با خودت ببر... خواهش میکنم