part 13

479 68 131
                                    


عکس بالا 'کاملا' اِدیته خودمه...

_______________________________________




کنار هتلی که کارولین میگفت توقف کردم.

از ماشین پیاده شدیم.

بارونه سبکی بود ولی قطرات با فاصله کمی از هم بودن

کارولین رو ماریارز خم شده بود تا خیس نشه

" بچه رو خوب بپوشون "

کارولین سرشو تکون دادو پتوی بچه رو کیپ کرد...

از گوشه آستینش گرفتمشو به طرف داخل هتل دویدیم...

هوووف کامل خیس شدم!

موهامو تکوندم و
به طرف پذیرش رفتم کارول هم کنارم قرار گرفت.


*" روزبخیر آقا درخدمتم   "
پسر با لبخند گفت.

" سلام. [ به خودمون اشاره کردم ] برای ما سه نفر "

اون پسر لبخند زد و سرشو تو مانیتور برد.

سپس خطاب به من پرسید :


* ببخشید آقای؟ "

" به نام استایلز. هری استایلز "

گفتمو به ماریا رز لبخند زدم و اونم با یه خنده چال نما جوابمو داد...

پسر لبخند زد و ادامه داد * بله آقای استایلز، متاسفانه اتاق های دو نفره با تخت های مجزا رزرو شدن فقط یه اتاق هست که تختش دونفرس [ روبه کارولین کردو ادامه داد ] به دل نگیرید ولی کمتر پسری میبینم قبول کنه کناره مادرش بخوابه ... "



"PFFF...(خنده)"


شت حواسم نبود...
جلوی دهنمو گرفتم و آروم زیرلب زمزمه کردم " ببخشید "



کارولین که از حرکت من عصبیتر شد،
حرصی دستشو روی پیشخون گذاشت و با انگشتش به مانیتور اشاره کرد


ک " من با همسرم کنار میام! لطفا همون اتاقو برای ما آماده کنید "


وات د فاک؟!
همسرش؟!
با من کنار میاد؟!
ریلی؟؟!!!!!


با عصبانیت تو چشماش خیره شدم
و اون هم همینطور!

دوئل چند ثانیه ایی بین چشمامون با صدای اون پسر، به پایان رسید

پسر که حالا متوجه شده بود چه سوتیی داده به تپق افتاد :


* اووم چ چشم من همین الان به شما کارت قفلو میدم اتاق آمادست... "



سریع بین کارت قفلا گشت و یکی از همونا رو جلوم گرفت


* بفرمایید شماره اتاق 100 "


لبخند  زدم " ممنونم "


کارولین از کنارم رد شد وقتی مطمعن شدم نمیشنوه رو به پسره گفتم "بیخیال اون همسرم نیست "



Styles's Car (Narry)(Persian)Where stories live. Discover now