20دقیقه رانندگی تو یه مسیر صافو هموار
انقد ذهنم درگیره که خستگی مسیرو حس نمیکنمدرگیر همه چیز...
از خودم که میگذشتم مشکلات نایل جلو چشمام میومد و باز هم ذهنم درگیر میشد...
راستش خیلی سوال دارم که مشتاقم قبل از رسیدن ازش بپرسم!
اینکه چرا معتاده؟
اصلا از کی مواد مصرف میکنه؟
چرا تیپش اینطوریه؟
و اصلا چرا به اون باند رفته که مجبور بشه همون کارای کثیف رو کنه؟!
اه
شت
نمیتونم قبول کنم که نایل، این انسان بظاهر ساکت و افسرده بخواد خلافکاره بزرگی باشه!
اصلا چطور به خودش اجازه میداد همچین کاریو کنه!دوست دارم تا مدتی که تو ماشینمه جواب همه اینارو بدونم
طبیعتا به محض رسیدن به لندن دیگه نمیبینمش.شدت بارش کمتر شده بود و حساسیت منم تقریبا خوابیده بود
نایل زیر کاپشنش بود و من نمیدونستم بیداره یا خواببه محض اینکه متوجه خستگیم شدم تصمیم گرفتم به الیور زنگ بزنم تا یه گنده دیگه ای بالا نیاورده...
با الیور تماس گرفتم و تذکرات لازمو بهش دادم
و همه چیز روبراه بود...<موبایل زنگ خورد>
شماره ناشناس!
د " سلام، امکانش هست با هری استایلز حرف بزنم؟"
"سلام.خودم هستم"
د " من دکتر جیسون پارکر هستم. متخصص زایمان در بیمارستان مریم مقدس "
_پشت خطی دارید (هشدار)
د "مریض ما، کارولین فلک این شماره رو به عنوان نزدیک ترین خویشاوندان بچه داده... آیا شما نزدیکترین خویشاونده بچه محسوب میشید؟"
با بیحوصلگی به پرحرفیاش جواب دادم :
" چی شده ؟ "
پشت خط خیلی شلوغ بود و کاملا واضح بود دکتر سرش شلوغه چون هر از چند گاهی به پرستارا میگفت " الان میام سراغش"
دکتر اومد پشت خط و باره دیگه گفت:
د "ببخشید. شما نزدیک ترین خویشاوند ایشون و بچه هستید؟"
هوفی کشیدم و چشامو ماساژ دادم!
" من پدر بچه هستم "
د " یه لحظه ببخشید....
...یعنی شما فقط پدر بچه هستید؟"
این زن منو از حرص دادن میکشه...
منو تو چه مضیقه هایی که نمیندازه!" بلهه آقای پارکر... پدره بچه و نه چیزه دیگه "
YOU ARE READING
Styles's Car (Narry)(Persian)
Fanfiction_ برو از ماشینم بیرون... + منم با خودت ببر... خواهش میکنم