part 12

429 62 147
                                    

Hello=>evanescence 🎵 این چپترو با این آهنگ نوشتم
برای دریافت حس از کلمات، همراه با این آهنگ مطالعه بفرمایید.






< موبایل زنگ خورد >


صدای زنگ خوره موبایلم تو سرم میپیچید.

چشمامو باز کردم...

چرا من اینجام؟!

سرمو بلند کردم و نور مستقیم وارد عدسی چشمم شد

محکم چشامو بستم و کم کم بازش کردم تا چشمام عادت کنه...

لعنتی من چرا خوابیدم!
الان باید بیمارستان باشم!

اوه اوه موبایل... باید جواب بدم!

به سختی از صندلی بلند شدم و خودمو به پشت رول رسوندم و اولین کار دکمه رو زدم :

" هری استایلز هستم "


* " سلام آقای استایلز.  من خواهر ماریا هستم از بیمارستان مریم مقدس "


چشمامو مالیدم و خمیازمو با دهن بسته کشیدم...


" اوووم... بله؟"


خ.م " بله... آقای استایلز دیشب فرزندتون بدنیا اومد اون یه دختر خیلی خوشگله
باید تشریف بیارید برای ترخیص همسر و فرزندتون همینطور تصفیه حساب با بیمارستان! "


دختر... خدای من... همونطور که تصورش کردم!
اون یه دختره تپل و حتما با چشمای سبز و موهای فر...
چقد بیصبرم برای بوسیدنش



" من پشت فرمونم و دارم با سرعت 90تا میام. ممنون از اطلاع دادنتون   "


به ماشین خاموشم نگاهی انداختم!
که اینطور!!!  سرعت 90؟


" اوه... خب خواهشن خطرناک رانندگی نکنید"


" اوکی... نگران نباشید من خودمو میرسونم "


<قطع تماس >


من چرا احساس میکنم یه چیزی کمه؟!

شتتتتت  آره واقعا کمه...
نایل!!!!!!

اون کجاست؟!؟!

چشمامو ریز کردم و از پنجره به اطراف نگاه انداختم!
نبود!

سریع درو باز کردم و از ماشین پیاده شدم


" ناااااااایل " داد زدم.


خبری نیست

به طرف جنگله کنار جاده رفتم شاید رفته باشه دستشویی

خوب ریسرچ کردم. بازم نبود

لعنتی...

برای تقویت صدا دستامو کنار دهنم گذاشتم و اینبار بلند تر داد زدم


" ناااااااااایل "

" کجایی پسر "

" ناااااااایل "



Styles's Car (Narry)(Persian)Where stories live. Discover now