با سر درد بدی از خواب پریدم...
کسلتر از این نمیتونم باشم...
همونطور که روی تخت دراز کشیده بودم سعی کردم تقریبی با چشمم ساعتو بسنجم.
خب هوا گرگومیشه ؛یا باید صبح خیلی زود باشه یا یه بعد از ظهره دلگیر...
به ساعت مچیم نگاهی انداختم ساعت 7 . یه هفتِ مرموز که معلوم نیست صبحه یا عصر!
به ماریا رز نگاهی انداختم تو خواب عمیقه خشگلی فرو رفته بود
چیزی مثل زنجیر دوره کمرمو محاصره کرده بود
وقتی به پایین نگاه کردم، هنوز کارولین دستاش دوره کمرم بود!آروم دستاشو از دوره کمرم جدا کردمو از تخت خارج شدم
هنوز خستگی خواب تو تنم بود و عضلاتم تنبلتر از خودم.
به دستشویی رفتمو بعد از اجابت مزاج مسواک زدمو از دستشویی خارج شدم!!به طرف ساکم رفتم ولی سرجاش نبود!
لابد کارولین حس کدبانوییش گرفته و اونا رو تو کمد چیده. کمدو باز کردم و بله درست حدس زدم...
نیشخندی زدمو یه دست بلوز شلوار واسه خودم در اوردم و اونا رو پوشیدم.
موهامو مرتب کردمو از اتاق خارج شدم...
از اون همهمه ای که توی راهروی هتل بود احتمالا هفتِ عصره...
_هیچ چیز به اندازه اون نمیتونه این وقت عصر سروحال بیارتم...
پس وارد اسانسور شدمو طبقه دو رو زدم.
با صدای 'دینگ' در باز شدو من به سمت اتاقش رفتم...
چهار بار تقه به در زدم
خبری نشد...
باز هم چهار بار زدم
و اینبار در باز شد...ولی...
قامت جکه بدون لباس روبروم پدیدار شد!تو تشعشعه نور چراغ میشد به راحتی حرکت دود رو دید...
ج " هی ببین کی اینجاست! "
با اخم زیر لب سلام کردم
جکو کنار زدم و وارد اتاق شدم...با پشت مشتم جلوی دهن و بینیمو گرفتم
اینجا حسابی دود و دم بود...روی میز نگاهی انداختم
پر بود از مشروبات الکیو انواع سیگار...اینجا همه چیز پیدا میشد غیر از نایل!
به طرف جک برگشتم
اولین چیز سینه لختش به چشمم خورد که این حس قشنگی بهم نمیداد
نا خود آگاه اخم کردمو پرسیدم " نایل کجاست؟ "
به پشت سرم اشاره کردو خودشو رو کاناپه پرت کرد
YOU ARE READING
Styles's Car (Narry)(Persian)
Fanfiction_ برو از ماشینم بیرون... + منم با خودت ببر... خواهش میکنم