part 3

541 73 88
                                    





<موبایل زنگ خورد>


" هری استایلز هستم بفرمایید "

ل " لیامم. همین الان با الیور حرف زدم به نفعته که خبره خوبی داشته باشی جناب اقای استایلز "

لعنتی
چقد عصبیه
اصلا خوشحال نیست

"سلام لیام"

ل " فقط راجبه  فردا صبح باهام حرف بزن هری. زود"

"باشه... خب..."
اوم... نمیدونم چطور بگم... راستش من برای بتن ریزی نمیتونم تو محل باشم"

ل " وای خدای من! باورم نمیشه "

" لیام به عصابت مسلط باش
اوووم... حقیقتش امشب یه مسئله ای پیش اومد که باید خودمو به لندن برسونم "

" آه مسیح!!! خیلی خب پس گوش کن هری میخوام روراست یچیزیو واست بخونم
گوش میدی؟"

" بله "
[بینیم خارید و شروع کردم به عطسه کردن ]

ل "در بتن ریزیه فردا موفق باشید
مدیر مسئول تایید کرده است که این بزرگترین بتن ریزی در اروپا، خارج از پروژهای هسته ای و نظامی خواهد بود.
میدانم که فردا این مسئولیت بر عهده فرد مطمعنی گذاشته میشود. با آرزوی موفقیت میچل"

بعد از تموم شدن حرفش انگشتمو جلوی بینیم گرفتم و عطسه شیشمم خنثی شد
شت چشمام آتیش گرفت

ل " هری لعنتی حواست هست؟ داری چیکار میکنی!؟
این خوده میچل دینه رئیس کل کمپانی
میشنوی فاکینگ استایلز؟ از شیکاگوی امریکاست این نامه داغه داغه "

" میشنوم "

ل " هری بلندتر حرف بزن نمیتونم بشنوم صداتو"

" آره میشنوم "

" تو مسئول کل عملیات هستی و ده ساعت قبل از عملیات تصمیم گرفتی که سر پروژه نری! "

ولوم صدای لیام کلمه به کلمه بالاتر میرفت

" خب الیور بهش رسیدگی میکنه اون آدم خوبیه "

ل " ححححححق نداری این حرفو به من بزنی من دارم میرینم تو شلوارم و این بیخیالیه تو شدتشو بیشتر میکنه تو حق نداری روی کارکنای من ارزیابی کیفی کنی
و جوری بگی"آدم خوبیه" که انگار ۱۰ ساله داری بهش کون میدی "

هیییییی اون داره تند میره
دیگه این زیاده رویه
ولی خب منم حقی ندارم اعتراض کنم
لیام حق داره

" هووووف. گوش کن. من معذرت میخوام. ببین ما داریم درباره بتن حرف میزنیم
مثل شاشو گه میمونه،  وقتی اومد باید بریزیش بیرون "

تو دستمالم فین کردم
و چنگالمو رو فرمون محکم کردم

" مثل بچه... "

Styles's Car (Narry)(Persian)Where stories live. Discover now