The Royal Fiancé

قسمت بیست و دوم

کریس تمام مدتی که با اون دختر مستو زیبا میرقصید ، حواسش به سوهو بود با تمسخر به افرادی که با دیدنشون پچ پچ می کردند نگاهی انداختو زیر لب ناسزایی گفت.

که سوهو براش مهم نبود ...! هاه ....

دستشو از حرص از پشت گردن تا کمر لخت هیونا کشید و اونو بیشتر به خودش فشرد. حرکاتش از حالت رقص فرا تر رفت و درست وقتی که لباش برای چندمین بارگردن هیونا رو لمس کرد،‌ نگاه سنگین سوهو رو بروی خودش دید.

پوزخندی زد و دستهاشو رو باسن هیونا گذاشت. فشاری بهش آورد و اونو راحت بالاکشید.

حالا دخترک کاملا در آغوشش بود و چاک دامن بلندش پاهای لخت و سکسیشو به نمایش میذاشت ...

........................

سهون بی حوصله وارد عمارت شد و در همون ابتدا چن رو احضار کرد. چن نفهمید چطور خودشو به تالار ورودی برسونه و بین راه چند بار ساعتشو چک کرد،‌ پرنس خیلی زود تر از وقتی که باید می رسید، اومده بود!

..................

لوهان ششمین شاتو سر کشید با پشت دست دهنشو پاک کرد.

سرش داغ شده بود و شدیدا با حس بالا آوردن محتویات شکمش مبارزه می کرد. هنوز ۴ شات دیگه روی میز بود و کای به راحتی هفتمین پیکشو سر کشید.

آه .. شیطان خبیث ... هفتمین پیک رو برداشت و با نفرت بهش نگاه کرد. پوزخند کای باعث شد با چشم های بسته، محتویات زرد رنگو سر بکشه...

" تمام ...!" کای تقریبا فریاد زد.

آه نهاد لوهان بلند شد. کای با سرخوشی شصتشو به نشونه ی پیروزی بالا برد و گفت:" من بردم آهو کوچولو ..."

"دهنتو ببند ..."

لوهان از لای دندونای به هم فشرده ش غرید و به دو جامی که حکم مرگشو داشت خیره شد. محتویات سرخ رنگ لیوانها باعث میشد سرش بیشتر گیج بره... به خنده ی فاتحانه ی کای نگاهی انداخت. پیکش رو برداشتو دستشو دور بازوش حلقه کرد ...

تو چشم های عسلی کای خیره شد و قبل از نوشیدن پیکش با نفرت گفت:" ازت متنفرم."

...............

" خوب نقش بازی میکنی سوهویا!"

سوهو نگاهشو به سختی از زمین رقص گرفت و و با سردی کای رو برانداز کرد:" و همین طور تو ... "

و با سر به پشت سرشون اشاره کرد. کریس از لمس هیچ کجای بدن هیونا دریغ نمی کرد ...

کای با خنده ی آرومی سرشو رو گردنش کج کرد:"‌ من خیلی به نظر آسون میام درسته سوهایا؟‌ "

صدای آرومش ناگهان رگه های خشمی به خود گرفت:" نگران اون دختر نباش تا کی میخوای نقش یه پرنس سربزیر کوفتیو بازی کنی؟ "