قسمت سی و یکم

834 70 0
                                    


 -

از دید لوهان

ضربات دست سهون هر بار محكم تر از قبل به پشتم مى خورد. وقتى به عدد ۶ رسيد از در لبمو چنان گاز گرفتم كه مزه ى خون رو حس كردم و اين تاخير كوتاه باعث شد دست سهون محكم تر از قبل پشتم كوبيده بشه:" هفــ ..ـت ...!"

حس ميكنم از درد بى حس شدم. دستام زير تنمم داره ذق ذق ميكنه اما جرات ندارم تكونشون بدم:" نـ.. ـه ...ده ..."

" پيشى هاى بد، احتياج به تنبيه دارن ! "

صداى بم و كشدارش قلبمو لرزوند. پيشى؟!! ديوونه!!

با تماس دست سهون كمى از جام پريدم اما صدام در نيومد، كمى رونمو ماليد و با فشار دستش مجبورم كرد رو زانوهام بلند شم.

اوه خداى من زبون داغش داره روى پوستم كشيده ميشه و اين ...ديوونه كننده س... مى ترسم و تحريک شدم.

ما بين مک و بوسه هايى كه روى كمرم ميزنه دوباره انگشتش رو روى ورودى دردناک و لمس نشدم حس ميكنم.

منتظرم كه با فشار كمى دوباره اون حس رو تجربه كنم كه صداى پوزخندش رو ميشنوم.

لعنت بهش اون پشت منه و من نميدونم چه خيالاتى داره.

" كه تا حالا با كسى نبودى آره...؟ ببين چجورى اين قسمت كه كمى از انگشتم رو واردش كردم داره انگشتم رو مى بلعه ! " و محكم تمامشو وارد كرد.

" آ آ ا ا حــــ ... تمومش كن ... س .. سهونا.. .!"

با اين حرفش آتيش گرفتم! ينى اون هنوز هم فكر ميكنه من ... من.. .

انقدر ناگهانى من رو چرخوند كه سرم گيج رفت. قسمت هايى از بالشت كه با آب دهنم خيس شده بود دقيقا زير گردنم قرار گرفت .مغزمم بى حس شده بود ...داشتم با منگى به تكون هاى پرده ى دور تخت نگاه مى كردم كه وحشتناک ترين دردى كه تا به حال تو زندگيم تجربه كرده بودم رو حس كردم...

-

صداى داد لوهان سهون رو عصبانى كرد.

" من اون كسى كه تو فكر ميكنى نيستم! تا حالا هيچ كس بدنمو لمس هم نكرده! ديگه چه مدركى بايــ..."

لوهان رو چرخوند و قبل از اينكه بزاره نفسش بالا بياد آلتش رو تا نصفه يه ضرب وارد ورودى تنگش كرد.

ناله هر دوشون بلند شد. لوهان نفس تيزى كشيد و چشم هاش پر از اشک شد.

سهون دستاى بسته ى لوهان رو بالاى سرش برد و همزمان كه بدن لوهان رو زيرخودش تا مى كرد با اخم به چشماش زل زد و با حس مالكيت ترسناكى گفت:" ميفهمى ؟؟ من هرگز نمى بخشمت اگه كس ديگه اى اينكارو باهات انجام بده... من نمى بخشمت حتى اگه كسى بدنتو لمس كنه .. يا تو خودتو به كسى جز من تسليم كنى ... "

The Royal FiancéDonde viven las historias. Descúbrelo ahora