میدانی مشکل چیست؟؟
من تو را زمان درستی ندیدم.تو را زمانی دیدم
که رازی در سرم بود
و
دل شکسته بودم .
‡
† †
♠ ♠ ♠
ای دوست هنگام سقوطم بود ٬
که ناغریبانه رفتی .
نگفتی شاید کسی در این نزدیکی باشد ٬
.نگفتی شاید مرده متحرکی شده باشم
ای دوست ستاره های آسمان هستیت
پر بودو گرنه من اینجا در زمين ٬
باز هم تنه ا نبودم...
YOU ARE READING
My Thoughts
Random" چیزهای زیادی باقی مانده تا نوشته شوند " | Don't look for ending in this book .this book will be open forever |