تو گذشته ای
من آینده ام.
تو در گذشته مانده ای، من در آینده
چرا با من نمیایی؛
نمیخواهی؟
‡خاطراتم خیلی دور به نظر میاد
دارم فراموشت میکنم
داری محو میشی
من از اول هم دیوانه بودم ؛
از اول هم میدانستم برای
همیشه نیستم و نیستی
ولی تو همش برای بقیه بودی .
و من کم کم دیگه چیزی ندیدم
تار ٬ محو ٬
من نیستم
تو نیستی
ما نیستیم
چه قشنگ ..
YOU ARE READING
My Thoughts
Random" چیزهای زیادی باقی مانده تا نوشته شوند " | Don't look for ending in this book .this book will be open forever |