جين - يك دوست خوب دارم

1.5K 159 6
                                    

دستش رو دراز كرد،موهاي مشكيم كه از عرق خيس و به پيشوني سفيدم چسبيده بودن كنار زد و در حالي كه هر دو نفس نفس ميزديم گفت:"زود باش تند تر" پاهام بي حس شده بودن

Rất tiếc! Hình ảnh này không tuân theo hướng dẫn nội dung. Để tiếp tục đăng tải, vui lòng xóa hoặc tải lên một hình ảnh khác.

دستش رو دراز كرد،موهاي مشكيم كه از عرق خيس و به پيشوني سفيدم چسبيده بودن كنار زد و در حالي كه هر دو نفس نفس ميزديم گفت:"زود باش تند تر"
پاهام بي حس شده بودن.فكر ميكردم هر لحظه ممكن زانوهام رو از دست بدم و چشم هام با چند باري سياهي رفتن كم سو يا حتي نا بينا بشن و كمترين اهميتي به اغراق بيش از حدم نميدادم!

"چيزي نمونده! زود باش سوكجينا تو كارت درسته" يونگي نگاهي به تورنومنت توي دستش انداخت و همين كه بالاخره به پله هاي محوطه رسيديم اون رو فشار دادو خنديد:"ركورد خودت رو زدي" و بطري آب رو سمتم پرت كرد و من تونستم به راحتي و تنها با يك دست اون رو بگيرم!
دستم رو به كمرم زدمو سعي كردم هوا رو وارد ريه هاي در حال سوزشم كه بيش از اندازه اعصابم رو به هم ريخته بودن بكنم:"اين طوري نيست كه قراره توي گينس ثبت بشه" با اينكه يونگي به بي حوصله گيم چشم غره رفت و دستي بين موهاي توسي خودش كشيد،روي پله ها نشستمو براي تنفس بهتر آب خوردمو به دور و بر نگاه كردم و وقتي چيزي چشمم رو نگرفت دوباره سمت يونگي برگشتم:"و من ازت بزرگ ترم"

"باشه فهميدم هيونگ"
من يه دوست خوب به اسم يونگي دارم!

The dark road by my sideNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ